سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دو سؤال از نقشه‏ی جامع علمی کشور

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/8/24:: ساعت 9:50 عصر

سلام.

1- یا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
ای وصل تو غایه‌المراد دل ما                  وی ذکر تو زیب و زیور محفل ما
اندر دل ما لشکر غم منزل کرد                   ز آن روز که دور گشتی از منزل ما
(از نویسنده کتاب «مکیال المکارم»)

2- یه حدیث خوشگل
که مشابهش از حضرات امام باقر، صادق و کاظم (علیهم السلام) نقل شده
و ما از اینجا به نقل از حضرت باقر(ع) از «تحف العقول» کپی/پیست کرده‏ایم:

من صدق لسانه، زکی عمله،
هر که زبانش راست است کردارش پاک است

و من حسنت نیته، زید فى رزقه،
و هر که خوش‏نیت است روزى‏اش فزون است

و من حسن بـره باهلـه، زید فى عمره.
و هـر که بـا اهلـش نیکـى مـى کنـد به عمـرش افزوده شـود

3- دو تا سؤال از نقشه جامع علمی کشور:

3-1- بجای هدف‌گذاری افزایش مقاله‌های ISIدار در مجلات خارجی،
بهتر نیست هدف‌گذاری کنیم که مجلات ISI ایرانی ایجاد شود
و مقلات علمی کشورهای خاورمیانه را در آنها جذب کنیم؟

باور کنید می توانیم مجله‌ی ISIدار داشته باشیم
(فکر کنم الآن یکی یادگار از قبل انقلاب داریم).
فقط برنامه‌ریزی و حمایت می‌خواد.*

3-2- بجای اینکه غایت سیستم آموزشی را بگذاریم «پژوهش‌محوری»
بهتر نیست هدف را «مهارت‌محوری» بگذاریم؟

اصلاً مگه میشه هدف آموزش چیزی از جنس غیر از آموزش،
یعنی پژوهش،
باشه؟

همه می‌دانیم که مشکل بچه دبستانی یا دانشجوی دکتری
کمبود پژوهش نیست، کمبود مهارت است.
مشکل پژوهشی ایران هم کمی حجمش نیست،
«روش‌های تعریف ناصحیح» و «عدم وجود فرهنگ استفاده از آن» است؛
بخصوص از طرف مسئولان.

هدف سیستم آموزشی آموزش و پرورش صحیح و مؤثر است.
حال پرورش مهارت‌ها نادیده گرفته شده، تقویتش کنیم.
پژوهش‌محوری ممکن است «یک مهارت مغفول»
یا «یکی از روش‌های تقویت مهارت» باشد، ولی هدف نیست.

مشکل فارغ‌التحصیل سیستم آموزشی ما در تمامی مقاطع
نداشتن مهارت‌های ضروری است؛
از قبیل مهارت یادگیری، مهارت پژوهش، مهارت برقراری ارتباط مؤثر،
مهارت درک صحیح از خود، مهارت انتخاب، مهارت نه گفتن بجا،
مهارت مسئولیت‌پذیری، مهارت برنامه‌ریزی، مهارت گوش کردن،
مهارت سخن گفتن، مهارت انتقاد کردن و انتقاد پذیری صحیح،
مهارت جنسی، مهارت دفاع صحیح از عقاید و سلیقه‌ها،
مهارت گذراندن وقت سالم، مهارت مدیریت زمان، مهارت مدیریت احساسات،
مهارت خرید کردن، مهارت احترام به حق و قانون،
مهارت دوست داشتن و خوش آمدن به دور از حسادت،
مهارت دوست‌یابی، مهارت مدیریت دانش، مهارت لباس پوشیدن،
مهارت کارگروهی، مهارت تبعیت صحیح، مهارت مشورت کردن و مشورت دادن،
مهارت فکر کردن، مهارت نگاه کردن، مهارت لذت بردن،
مهارت تنها بودن مفید، مهارت درست و به موقع سفر کردن،
مهارت قناعت، مهارت کنترل توقع و مهارت نشستن.

یا علی

- - - - - - -
1- متأسفانه این بار هم نتونستم دیرتر آپ کنم؛ شرمنده.

2- شما از این سیستم جدید «کلمات کلیدی» پارسی‏بلاگ سر در می‏آرید؟ من که گیج شدم.

3- لینک‏های خش:
ماه ذی‏القعده و علامه طباطبایی
دسته‏بندی آدم‏ها از نظر قول‏دادن

* جناب حاج «محسن» خوش فرموده‏اند:
«آن چه راجع به آی.اس.آی. گفته ای. اولا که تعداد مجلاتمان در آی.اس.آی. بسیار بیش از اینی است که می‏گویی. فقط پارسال در پزشکی 8 مجله را وارد آی.اس.آی. کردند. الآن هم در وزرات علوم و در زمینه‏ی پزشکی کمیته‏ی خاص وجود دارد برای واردکردن مجلات به آی.اس.آی. و اسکوپوس و مراکز مشابه. یکی از بستگان ما در کمیته پزشکی‏اش هست. اطلاع دارم. چیز خفنی هم لازم ندارد. بیشترین مسایلی که برای آی.اس.آی. شدن وجود دارد اصلاً کیفی نیست. شما یک نفر آدم مسلط به چاپ و صفحه‏بندی و ... را استخدام کنی کارت حل است. مشکلات عمده‏اش یک‏ریختی (کانسیستنسی) است. مثلاً منظم منتشرشدن. مثلاً اگر چکیده‏ی انگلیسی دارد، ‏همه‏ی مقالات در همه‏ی مجلات داشته باشد. اگر تیتر مقالات با فلان فونت است، همیشه این‏طور باشد. روش سایت کردن و رفرنس دادن یونیک باشد و همیشه یک‏ریخت باشد و ... . اصلاً خیلی کاری به محتوای مجله ندارند. شما با شش ماه تلاش می‏توانی وارد آی.اس.آی. شوی. خیلی هم خفن نیست. اولش هم ایمپکت فاکتور پایین به‏ت می‏دهند تا وقتی که به‏ت ریفرنس داده شود و رد مقالاتت در نشریات و مقالات دیگر دیده شود. این طوری رنک‏ت افزایش می‏یابد. و ایمپکت فاکتورت می‏رود بالا ... »

تشکر، کاش در مهندسی هم همین دغدغه بود؛ لااقل از امثال دکتر ما برای راه‏اندازی چنین نشریه‏ای حمایت کنند. هر چند مهم‏تر از اینها مشکل نبود فرهنگ استفاده‏ی صحیح از پژوهش‏های انجام‏شده و تعریف هدفمند موضوع تحقیقات جدید است.


مَثَل همراهان پیامبر(ص)

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/8/23:: ساعت 12:24 صبح

سلام.

پیش‏نویس:
شرمنده که زود آپ کردم؛ نمی‏تونستم خود رو کنترل کنم.
- - - - - -

مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ
محمد [ص] پیامبر خداست و کسانى که با اویند

أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ
بر کافران سختگیر [و] با همدیگر مهربانند

تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً
آنان را در رکوع و سجود مى‏بینى فضل و خشنودى خدا را خواستارند

سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ
علامت [مشخصه] آنان بر اثر سجود در چهره‏هایشان است

ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ
این صفت ایشان است در تورات و مثل آنها در انجیل

کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ
چون کشته‏اى است که جوانه خود برآورد

فَآزَرَهُ
و آن را مایه دهد

فَاسْتَغْلَظَ
تا ستبر شود

فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ
و بر ساقه‏هاى خود بایستد

یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ
و دهقانان را به شگفت آورد

لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ
تا از [انبوهى] آنان [خدا] کافران را به خشم دراندازد

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
خدا به کسانى از آنان که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند

مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا (سوره‏ی فتح، آیه‏ی 29)
آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده‏است.

 

خدا کند ما هم مانند همراهان پیامبر(ص)
جوانه بزنیم، مایه بگیریم، ستبر شویم و بر پای خود بایستیم؛
تا دل امام زمانمان شاد شود
و کافران را خشمگین سازیم.

یا علی

- - - - - -
1- خدا خیر دهد آقای مؤذنی را که این آیه را چند ماه پیش متذکرم شد. تا امروز بارها برایم پررنگ شد تا ظرفم پر شد و اینجا آوردمش. باور کنید مثل به‏دردبخوری است.

2- حال کردید این پست و دو کامنت مرا ببینید.

3- «Connect on your similarities and profit from your differences»

4- «مردی که بازیگر شد» با تشکر از کمیل عطاران عزیز (اگه درست باز نشد بگید شاید بتونم درستش کنم)


یا علی موسی الرضا(ع)

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/8/21:: ساعت 2:2 صبح

سلام.

میلاد امام الرئوف(ع) مبارک

1- عبد در بند توام، آرزومند توام         می نمی‏خواهم که من، مست لبخند توام
یا علی موسی الرضا

بی‏پناهم یا رضا، رو سیاهم یا رضا             جز تو چیزی از خدا، من نخواهم یا رضا
یا علی موسی الرضا

 

2- کبوتران حریم تو در چشم اهل دل حورند             کتیبه‏های حریم تو مصحف نورند
نوشته بر در صحنت حدیث زیبایی                    که زائرین تو در حشر با تو محشورند
نجات دور سر دوستانتان می‏گردد                 هلاکت است بر آنان که از شما دورند
به راهیان حریم تو می‏برم حسرت               که گرم عمره‏ی مقبول و سعی مشکورند
فرشتگان الهی برای کسب شرف                        به خاک‏بوسی این آستان مأمورند
گدایی سر کوی تو فوق سلطنت است         خوش آن گروه که در این مقام مشهورند

3- بهار می‏رسد از ره به شوق چشمانت         شمیم حضرت حق می‏دهد گریبانت
برای آنکه به محشر تو ضامنم باشی                    خدا کند که شوم آهوی بیابانت

4- ای نقش دیده و دل ما جای پای تو                      روح‏الامین کبوتر صحن و سرای تو
من دور صندوق کرم تو کبوترم                                   ردّم مکن که از همه بی‏آبروترم
دستی که دست لطف خدا می‏شود تویی         شاهی که خود رفیق گدا می‏شود تویی

 

5- تلالو خورشید حرمت دلتنگم کرده، ای رئوف

6- السلام علیک یا امام الرئوف(ع)

7- قرار

8- پنجره‏ای رو به آسمان

9- چرا امام رضا(ع) خود را به دربار مامون نزدیک کرد؟

یا علی

- - - - - - -

1- این اشعار زیبا را شب میلاد شنیدم و برایتان نوشتم.

2- این روزها وقت اینترنتیم کم شده،
خوش به حال شما.

3- برای حضرت رضا(ع) هر وقت آپ کنی دیر نیست.
اصلاً همه‏ی این ماه مال خودشه،
 از روز اول که میلاد خواهرشه(س)
تا روز آخر که شهادت پسرشه(ع).
 اینها رو هر سال هم تکرار بگیم کنیم خوبه.
 نماز یکشنبه‏اش رو هم که بهتر از من بلدید،
دعامون کنید بد نیست.

4- از همه‏ی دوستانی که با وجود بضاعت مضجات این خرابه‏ی نفسانی
قدم رنجه می‏کنند و سر می‏زنند بسی تشکر و درود.
دعایم کنید که با وسع اندکم بیش از این شرمنده‏ی وقتتان نباشم.
هر وقت هم صلاح دانستید، مطلب مفیدی نوشتید یا دستتان رسید،
اینجا متعلق به خودتان است...


هدایای شما

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/8/17:: ساعت 9:18 عصر

سلام.

1- یه جمعه دیگه هم غروب شد،
الا مسافر زهرا(س)
کی میایی...

2- قرار بود از حضرت صادق(ع) بیشتر بگوییم؛
این لینک را ببینید:
خلاصه ای فضایل، معجزات و روایات به نقل از
کتاب شریف منتهی الآمال مرحوم حاج شیخ عباس قمی

3- بخشی از هدایای شما (نقاط ضعف وبلاگ و نویسنده‏ی بیچاره‏اش):

اعتیادآور،
بغرنج و سربسته‏گویی،
کمبود «امونوا و عملوا الصالحات»،
دست کم گرفتن وبلاگ،
وسواس،
زیادی صلابت کلام،
خوردن کلام و گیج‏کردن مخاطب،
کمی فاصله‏ی زمانی آپ‏ها،
کمبود متن‏های نوشته‏شده در مقابل تذکرات داده‏شده،
دادن پیغام‏های به‏دردنخور در وبلاگ‏های دیگران،
به‏کاربردن فن برای همراه‏کردن مخاطب،
داشتن دغدغه آرایش و پیرایش متن،
ننوشتن حرف دل،
چهاربار آپ‏نکردن در طول هفته،
گم‏کردن عشق ناب الهی.

خیلی مهربونید

3- از بین 13تا مورد باقی‏مونده که برای این پست کنار گذاشته بودم
همین رو بگم (البته همین‏ش هم طولانی شد).

مضمون قسمتی از سخنان آقای جوادی‏آملی
جهت بزرگداشت ملا محسن فیض کاشانی در قم (همین دیروز):

3-1- اسلام علوم فراوانی را عرضه و روش فراگیری علوم را نیز ارایه کرده است...
او(خدا) گفت آیه محکمه، فریضه عادله و سنت قائمه را بخوان
و من کتابی به شما نشان می دهم که آیات محکم دارد، فریضه عادله و سنت قائمه دارد
و جمع این ها شد قرآن.
قرآن بنیان مرصوص و جامع علوم است.

(قبل‏ش ظاهراً در باب لزوم اصلاح فرمودند که
در حوزه‏ی ما آیه محکمه فقه و اصول است،
فریضه عادله فقه و اصول است،
سنت قائمه فقه و اصول است.)

3-2- اصل مهم طهارت روح و رسیدن به روش دین است که مشکل است.

وی (ملا محسن) توانست هوای نفس را زیر پا گذارد
و در جهاد اکبر فاتحانه پیروزی یابد که این زنده‏بودن است.

با تشکر از اینجا و اونجا.

4- چند نفر از دوستان در باب پ.ن. پست قبلی بسیار لطف و پیگیری داشتند،
ان‏شاءالله فردا من هم همتی کنم تا بتونیم واسطه رفع مشکل تشکیل یه زندگی بشیم.

یا علی


بعد مشهد

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/8/5:: ساعت 11:24 صبح

سلام.

1- برگشتیم.

2- دو نکته درباره مشهد:
2-1- جمعه عصرها منزل حاج آقای مروارید روضه است؛
ما که هر وقت رفتیم استفاده کردیم.
(البته فکر کنم جلسه مردانه است.)

2-2- شب شهادت حضرت صادق(ع)
هتل صادقیه (سرشور 5)
روضه سالیانه، پربار و باصفایی است.

3- دعا کنید که بشود یکبار تجربیات اجرایی مشهد اردویی را بگویم؛
شاید به درد یکی خورد.

4- مطالب دوستان را هم در لینک‏های پ.ن بخوانید،
شاید من هم سعادتی یافتم و از کتاب «پیشوای صادق» آقای خامنه‏ای
چیزی نوشتم.

5- خدا رو شکر یکی از آشنایانی که برای ازدواج دغدغه داشت
دارد سر و سامان می‏گیرد.
خوشحالم که به اندازه‏ی یک دعا کمک بوده‏ام.

ان‏شاءالله همه‏مون خیر دنیا و آخرت نصیبمون باشه.

و من الله التوفیق
یا علی

- - - - - -
پ.ن
ندبه امام صادق در فراق یار

مذهب جعفری

چه شیرین است نامهاتان !

دوران حضرت صادق(ع) در کلام حاج آقا!

نشانه‏ها

لحظاتی که لذت دیدنش را هیچ جای دیگری نخواهی یافت


ماء معین

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/7/23:: ساعت 8:46 عصر

سلام.

یکی از دوستان نوشته‏بود که
«اگه یهو format شید و از خدا و قران و پیغمبر بی‏خبر شید
و کسی نباشه که بهتون بگه اینجا چه خبره و خدا کیه و ...
چه جوری می‏فهمی داری راه درست رو تو زندگیت می‏ری؟
(تمرکز سوال روی نبودنه قرآنه؟)»

اینجا نمی‏خوام به جواب بپردازم.
بلکه دو تا آیه دیدم که مشابه چنین سؤالی رو مطرح می‏کنه:

«قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَکُمْ وَأَبْصَارَکُمْ
بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند، گوش و چشمهایتان را بگیرد،
وَخَتَمَ عَلَى قُلُوبِکُم
 و بر دلهای شما مهر نهد (که چیزی را نفهمید)،
مَّنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُم بِهِ
چه کسی جز خداست که آنها را به شما بدهد؟!»

«قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا
بگو: «به من خبر دهید اگر آبهای (سرزمین) شما در زمین فرو رود،
فَمَن یَأْتِیکُم بِمَاءٍ مَّعِینٍ
چه کسی می‌تواند آب جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟!»
(که ظاهراً در مورد «ماء معین» در این آیه تعبیر امام هم در تفاسیر آمده‏است.)

یا علی

- - - - - -
1- یه پیامک زیبا:

«همیشه فکر می‏کنیم چون گرفتاریم به خدا نمی‏رسیم،
ولی چون به خدا نمی‏رسیم گرفتاریم.»

2- یه مطلب امام زمانی خوب:

«... روزی حضرت از من سئوال فرمودند:
سید عبدالکریم اگر یک روز ما را نبینی چه می‏کنی؟
من عرض کردم: آقا جان می‏میرم.
حضرت فرمودند: اگر این‏گونه نبود ما نمی‏آمدیم.»

3- جناب «اسلامی» خوش فرموده‏اند که «

همون سخن حضرت صادق(ع) که گفتن: اگه سوار یه کشتی بشی و ناگهان سوراخ بشه و مطمئن باشی هیچ یک از عوامل دنیایی نمی‏تونه کمکت کنه، اولین تصوری که در اون نگرانی و اضطراب به سراغت میاد خداست و ...

بعد هم درون ما یه فطرت هست که اگه خرابش نکرده باشیم، راه رو بهمون نشون می‏ده... یعنی فطرت یه جورایی عقل/ نبی باطنی و...

انسان جلوه ی خداست و ...

»
گفتم بهتره تو متن هم بیاد.


نقش امیرالمومنین علیه‏السلام در احیاء دین

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/7/11:: ساعت 3:25 عصر

سلام.

متن زیر از مقاله
نقش امیرالمومنین علیه‏السلام در احیاء دین
خلاصه شده‏است.

- - - - - -
مقدمه
در زندگانی ائمه علیهم السلام آنچه لازم است مورد تحقیق قرار گیرد،
دوران خلافت و وصایت الهی ایشان است.
یعنی باید سیره هر یک از آن بزرگواران را از زمان انتقال مسئولیت امامت و رهبری به آنان
که ایشان خلیفه و وصی رسول خدا بوده‏اند، بررسی نمود.
بنابراین زندگی آنها از ولادت تا پیش از امامت مورد بحث ما نخواهد بود...
زیرا در این مدت ایشان مسئول حفظ و تبلیغ اسلام بوده
و زندگی‏شان اسوه و واجب‏الاتباع می‏باشد.

نقش اصلی ائمه علیهم السلام
همچنان که می‏دانیم اسلام دو منبع و مأخذ دارد:
قرآن کریم و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله.
قرآن را خداوند متعال خود از تغییر و تحریف حفظ فرموده است...

اما سنت یعنی حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله که شرح و بیان قرآن در آن است.
عقاید و احکام بعد از پیامبر تحریف شد،
ولی دوازده امام که اوصیای پیامبر خاتم،
یعنی مسئول حفظ و تبلیغ شریعت پیامبر در جامعه برای هدایت مردم بودند،
با مجاهدت‏های خود آن را احیا کردند و به جامعه برگرداندند.

اگر بخواهیم مثالی بزنیم،
می توانیم بگوییم که اسلام همانند یک کشتی است که
بر امواج خروشان دریا قرار گرفته
و با زنجیری به ساحل بسته شده‏است.
این زنجیر دوازده حلقه دارد.
اگر یکی از این حلقه ها بریده‏شود، کشتی از ساحل جدا گشته در اثر امواج دریا غرق می‏شود.
درست به همین شکل،
اگر هر یک از ائمه علیهم السلام نبودند، اسلام باقی نمی‏ماند.
یعنی اگر مجاهدت های حضرت امیر علیه السلام در راه حفظ و تبلیغ اسلام نبود،
امام حسن و سایر ائمه علیهم‏السلام نمی‏توانستند اسلام  را نگه‏دارند
و اگر مجاهدت‏های حضرت امیر و امام حسن و امام حسین علیهم السلام در این راه نبود،
حضرت سجاد و بقیه ائمه علیهم‏السلام که هر یک در زمان خود نشان می‏دادند نبود،
اسلام امروزه در جامعه بشری وجود نداشت.

در اینجا مناسب است بخشی از زیارت جامعه را که بهترین معرف اهل‏البیت
و مجموعه مناسبی در امام‏شناسی است، بیاوریم
تا نقش اصلی ائمه علیهم السلام را از زبان دعا بشنویم:

« السلام علیکم یا اهل البیت النبوة ...
سلام بر شما اهل بیت نبوت ...

 أشهد أنکم ... جاهدتم فی الله حق جهاده
 شهادت میدهم که شما ... آنچنان که شایسته مجاهدت در راه خدا بود،

حتی اعلنتم دعوته و بینتم فرائضه
 جهاد کردید تا دعوت خدا را آشکار نمودید و احکام واجب خدا را برای مردم بیان کردید

و أقمتم حدوده و نشرتم شرایع احکامه
 و حدود دین را به پا داشتید و احکام الهی را نشر نموده

و سننتم سنته و بینتم فرائضه
 سنت‏ها را استوار کردید و به جامعه برگردانیدید

و صرتم فی ذلک منه الی الرضا ...
 تا آنجا که در نشر و تبلیغ اسلام به رضای خدا رسیدید ...

فالراغب عنکم مارق و اللازم لکم لاحق ...

 پس هر کس از شما روی گرداند، از دین خارج شد
و آنکس که با شما بود و اسلام را از شما فرا گرفت، رستگار شد.»

این جملات خطاب به تمامی ائمه است، ‌زیرا همگی آنان
از حضرت امیر تا حضرت مهدی،
به وظیفه خود در حفظ و تبلیغ اسلام عمل نمودند و خدمت خود را در این راه به خوبی به انجام رسانیدند.
اگر مجاهدت های ائمه پس از وفات پیامبر نبود،
نه اسلام مکتب اهل‏بیت بود و نه اسلام مکتب خلفا،
نه احادیث «کافی» و «من لا یحضره الفقیه» و «استبصار» و «تهذیب» بود
و نه احادیث «صحیح بخاری» و «مسلم» و احادیث مسندها و سنن‏ها.

ائمه دو نوع وظیفه و خدمت به عهده گرفته‏اند؛
یکی مقطعی و موقت برای زمان خاص خودشان،
و دیگری ممتد و دراز مدت برای حفظ اسلام تا آخرالزمان.

فهرست خدمات حضرت امیر
در اینجا به فهرست خدماتی که حضرت امیرالمؤمنین، علی (علیه السلام) 
در راستای مسوؤلیت اصلی ائمه، یعنی حفظ اسلام بوده‏است، اشاره می‏نمائیم:

جمع‏آوری قرآن
راهنمایی خلفا خصوصاً در احکام قضاوت
پاسخ به سؤالات علمای اهل کتاب
فعالیت‏های اقتصادی
شکستن نظام طبقاتی
تبلیغ اسلام صحیح
نفی حجّیت سیره خلفا

یا علی


رمضانیه3

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/6/26:: ساعت 12:9 عصر

سلام.

نقل به مضمون:

«... وظیفه امام حفظ دین است
مانند انبیائی که شریعت نداشتند.
(تشابه حضرت علی(ع) به حضرت هارون(ع))

حال رفتار امام مجتبی(ع) را اینطور ببینیم.
امام(ع) برای حفظ خود، خویشان و دوستان صلح کردند.
امام مجتبی(ع) و امام حسین(ع) در زمان حکومت معاویه بهانه به دستش ندادند؛
و گرنه معاویه آرزویش بود که ایشان را تا نفر آخر از بین ببرد
تا اسلام از بین برود.

مثال1:
حجی که شیعه و سنی انجام می‏دهند خیلی شبیه است.
روایتش از جابر نقل شده.
امام باقر(ع) از قول جابر یک دوره حج گفته و در منابع شیعه و سنی ثبت شده.

مثال2:
امام حسین(ع) یک بار در زمان معاویه و در منی
صحابی باقی‏مانده را به‏همراه بزرگان متأخرین جمع می‏کنند
(مثلاً 200 نفر از صحابی و 500 نفر از بزرگان متأخرین)
یک دوره اسلام می‏گویند و کلمه به کلمه‏اش را صحابی تأیید می‏کنند.

مثال3:
نقطه به نقطه اسلام حقیقی در منابع اهل سنت موجود است.

این است نقش حسنین(ع) در زمان صلح با معاویه.

الحدیث:
امام حسن(ع) می‏فرمایند که می‏خواستم
حداقل کسی بماند که برای اسلام گریه کند.

الحدیث:
امام علی(ع) در صفین فرمودند که
معاویه ضالّ است و مضِلّ
یعنی جریان انحراف ایجاد کرده.

در زمان معاویه اسلام جدید ارائه شد؛
از اسلام هیچ نماند جز شاید نمازی که آن هم نماز اسلام نبود.
حتی عبدالله بن عمر هم در آن دوران بر اسلام گریه کرد.

نکته آخر:
امام حسین(ع) به‏محض مرگ معاویه قیام کرد؛
اصلاً منتظر نشد که یزید شروع به فساد کند.
این است تفاوت دوران معاویه و یزید.»

یا علی

- - -
1- باز هم «الهی ضیفک ببابک»

کان الحسن بن علی بن ابی طالب (علیه السلام)،
أعبد الناس فی زمانه و ازهدهم و افضلهم ...
وکان اذا بلغ باب المسجد رفع رأسه،
ویقول:
الهی ضیفک ببابک،
یا محسن قد اتاک المسیء
فتجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندک،
یا کریم.
خدایا! میهمان توست، بر درت ایستاده.
ای محسن! گنه کار بر در خانه تو آمده.
ای کریم از او درگذر به آنچه از خوبی نزد توست…

2- دوست بزرگواری درباره ریا گفته بودند. راه درمانش چیست؟
فرمودند کسی که رضای خدا را در نظر بگیرد...
راه اصلاحش هم از ترک محرماته. خدا توفیق بده.

3- خرم آن کس که ازو آگاه است

عزیز علی ان اری الخلق و لا تری
و لا اسمع لک حسیسا و لا نجوی...
بنفسی انت من مغیب لم یخل منا ...
فاغث یا غیاث المستغیثین عبیدک المبتلی...
واقبل تقربنا الیک
و انظر الینا نظره رحیمه...

4- جناب زرین دو خاطره زیبا درباره ماه مبارک نوشته‏اند. بسی از حال خود شرمسار شدم.

5- جناب فریاد خاموش هم درباره احسان و انفاق. در این مورد هم نتوانستم قدمی بردارم، جز ثبت در اینجا.

6- و این هم حکایت «فوکویاما و شیعه با بال‏های سرخ و سبز».

7- یه اسمس: «چند روزی آسمان نزدیک است، لحظه‏ها را دریاب.»

8- یه اسمس دیگه:

«آن شب که رخت جلوه به گلزار نمود       از شوق، علی(ع) سجده به دادار نمود
جان‏بخش‏ترین روزه عمر خود را       با بوسه‏ای از لب تو افطار نمود»

9- رمضان در کشورهای جهان


رمضانیه 2

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/6/18:: ساعت 6:19 عصر

سلام.

1- آیه منتخب:

لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوا
گمان مبر آنها که از اعمال (زشت) خود خوشحال می‌شوند،

وَّیُحِبُّونَ أَن یُحْمَدُوا بِمَا لَمْ یَفْعَلُوا
و دوست دارند در برابر کار (نیکی) که انجام نداده‌اند مورد ستایش قرار گیرند،

فَلَا تَحْسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٍ مِّنَ الْعَذَابِ
از عذاب (الهی) برکنارند!

وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (188- آل عمران)
(بلکه) برای آنها، عذاب دردناکی است!

نکته: ظاهراً باید خیلی مراقب دلمون باشیم؛
از هر چیزی خوشحال نشه و هر چیزی رو نخواد.

2- آیه منتخب:

وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا
و خدا را بپرستید! و هیچ‌چیز را همتای او قرار ندهید!

وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا
و به پدر و مادر، نیکی کنید؛

وَبِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَالْجَارِ ذِی الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ
وَالصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ
همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان، و همسایه نزدیک، و همسایه دور،
و دوست و همنشین، و واماندگان در سفر، و بردگانی که مالک آنها هستید؛

إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا (36 – نساء)
زیرا خداوند، کسی را که متکبر و فخر فروش است،
(و از ادای حقوق دیگران سرباز می‌زند،) دوست نمی‌دارد.

نکته: نیکی به اینها ادای حقه؛ مثل پرستش خدا.
منتی نداره.
اگه ما اینها رو ول کردیم رفتیم برای نیکی به بقیه (یه چیزی مثل بعضی جهادی‏ها)
و تازه احساس تکبر و فخر هم کردیم ... .

3- دعای منتخب:

اَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَریمِ
پناه مى برم به جلال ذات بزرگوارت

اَنْ یَنْقَضِىَ عَنّى شَهْرُ رَمَضانَ اَوْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتى هذِهِ
از اینکه ماه رمضان از من بگذرد یا سپیده دم امشب بزند

وَلَکَ قِبَلى تَبِعَةٌ اَوْ ذَنْبٌ تُعَذِّبُنى عَلَیْهِ
و هنوز از تو در پیش من بازخواست یا گناهى مانده باشد که مرا بدان عذاب کنى
(یکی از دعاهای شب‏های ماه مبارک)

با تشکر از تنزیل و لیله القدر

یا علی

- - -
پی‏نوشت (لینک‌های رمضانی)

1- درباره ششم ماه مبارک

2- شعر «شهر نور»

3- شعر «انتظار معجزه»:

 

«من انتظار معجزه دارم، نمی شود؟
هنگام باز دیدن یارم نمی شود؟

گفتی دعا کنیم و اجابت کنی چرا...
آخر چرا ظهور بهارم نمی شود؟

آه از غروب های غم انگیز جمعه ها
این هفته هم طلوع نگارم نمی شود؟

ان شالله به زودی با معجزه ظهور تمام دوست داران محبت و عدالت رو شاد و امیدوار ببینم.
آمین.»

4- داستان «مرتضی»؛ یه داستان شاید واقعی درباره یه آدم جهادی

5- دعای امام مجتبی(ع)

6- «قدح آمد اما...»

یه متن زیبا از «مکاتبه و اندیشه»
که چون تو ایمیلم بود و نمی‌تونم لینک بدم، می‌گذارمش اینجا.

نویسنده: محمد ایمانی

سر از پا نمی شناسی. در تب و تابی. دلشوره ای شیرین در جانت می دود. نه، از جنس اضطراب نیست. نگرانی که این «آن»، این «آن» غنی شده و مبارک و متراکم را گردش روزگار به چشم برهم زدنی از تو برباید و ببرد. یاری به این رعنایی و دلربایی، پس از روزگاری انتظار از راه برسد و تو در تب و تاب و التهاب نیفتی؟! می توانی؟! اختیار در کف توست؟! اینک بهترین همنشین و همدم- اکرم مصحوب من الاوقات- از راه رسیده و روز و روزگار تو را نوروز و بهاری ساخته. می توانی مست نسیمش نباشی و در تاب و تب و طرب نیفتی؟! می توانی دست افشان نباشی از بشارت دلدار و دیدار در بهار جان ها؟ اما نگرانی و در نجوا با خود که ای چشم انتظار، مهیای این لقای بزرگ هستی؟

    دوش رفتم به در میکده خواب آلوده                      خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده
    آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش                    گفت بیدار شو ای رهرو خواب آلوده
    به هوای لب شیرین دهنان چند کنی                   جوهر روح به یاقوت مذاب آلوده
    پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به درآ                   که صفایی ندهد آب تراب آلوده

    راست گفت رسول والاتبار (ص) که «اگر بنده آنچه را در ماه رمضان است می دانست، دوست داشت تمام سال، رمضان باشد» و به جان چشیده ایم گوشه ای از حلاوت و شیرینی فرمایش امام صادق علیه السلام را که «للصّائم فرحتان، فرحه عند افطاره و فرحه عند لقاء ربه. برای روزه دار دو شادمانی است، یک شادی هنگام افطار و دیگری هنگام ملاقات پروردگارش». رنج نیست آن رنجی که پایان آن شیرینی وصال و لقا باشد. رنج نیست سودایی که پایان آن سود است. «و ما اربحنا افضل ارباح العالمین. سود کردیم- در ماه مبارک رمضان- بهترین سودی که جهانیان کنند.» (امام سجاد علیه السلام). رنج و سودا و سود؟ آری اینجا همه یکجا جمعند. عقل و دل اینجا به وحدت می رسند و یکی می شوند و یکی می بینند. «خداوند را فرشتگانی است که موکل روزه دارانند، برای آنها در هر روز ماه رمضان طلب مغفرت می کنند و آنان را در هر شب هنگام افطار ندا می دهند: بشارت باد بر شما ای بندگان خدا! گرسنگی را اندکی چشیدید و به زودی سیر خواهید شد. مبارک باشد بر شما و آنچه در جان شماست» (امام باقر علیه السلام).

    زمان، آن کامیابی است، فرصتی که بر بسیاری از پیشینیان داده نشد. ما را برای این ضیافت برگزیدند و ممتاز کردند «الحمد لله الذی اکرمنا بک ایها الشهر المبارک» (رسول اکرم ص) و «آثرتنا به علی سائر الامم و اصطفیتنا بفضله دون اهل الملل. خداوندا ما را با ماه مبارک رمضان بر سایر امت ها ترجیح دادی و به فضیلت آن ما را از دیگر دین ها برگزیدی». (امام سجاد علیه السلام)

    ماه رمضان همچنان که «آن» عاشقی و فرصت پیوند جانان است، روزگار گسسته شدن و دامن چیدن از هوس ها به چشم برهان بین هم هست. و مگر نه اینکه فرمود «و لقد همّت به و همّ بها لولاان رای برهان ربه، کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء. زلیخا میل یوسف کرد و یوسف هم به او میل می کرد، اگر برهان پروردگارش را نمی دید، این چنین شد تا ما او را از بدی و زشتی بازگردانیم»؟ (یوسف- آیه 42). در هم تنیدگی ایمان و برهان و عشق و عقل است که از ماه رمضان، هم نشینی می سازد بی همتا، عقل افروز و دلربا. و ساعتی از این هم نشینی غنی شده و غنا یافته، بر سالیانی دراز، رجحان و فضیلت می یابد. آرزوها دست یافتنی می شود و عمل ها بارور. دل های سنگی به رقت می گراید و پرده میان جان و جانان برمی افتد. تازه می فهمی «یحول بین المرء و قلبه. خدا میان انسان و دل او حائل است» یعنی چه. دل، میزبان می شود. خدا با همه بزرگی فرود می آید چندان که آیات بلند بالای او نازل می شوند. دل، پیراسته اگر شده باشد، در این «آن» طور تجلی می شود و این چنین، رمضان هیبت و سطوت می یابد نزد مؤمنان «اهیبک فی صدور المومنین». این چنین است که تشنگی و گرسنگی نه قابل تحمل، که فراموش می شود و رنگ می بازد. که قلب، دوباره سلطان شده به جای بطن و فرج. «صوم القلب خیر من صیام اللسان و صوم اللسان خیر من صیام البطن. روزه دل بهتر از روزه زبان و روزه زبان، بهتر از روزه شکم است». (علی علیه السلام). در چنین مقامی گرسنگی و تشنگی، بشارت با خود دارد؛ «خوشا به حال کسانی که به خاطر روزه گرسنه یا تشنه شوند. آن ها روز قیامت سیر خواهند شد.» (رسول اکرم ص)
اینجا مقام عروج است، کنده شدن و پریدن و بار یافتن. به تعبیر مولوی:

    ماه رمضان آمد، ای یار قمر سیما                           بربند سر سفره، بگشای ره بالا
    ای یاوه هر جایی، وقت است که بازآیی             بنگر سوی حلوایی، تا کی طلبی حلوا
    مرغت ز خور و هیضه، مانده است در این بیضه             بیرون شو از این بیضه تا باز شود پرها
    با یاد لب دلبر، خشک است لب مهتر                  خوش با شکم خالی نالد چون سرنا
    خالی شو و خالی به، لب بر لب نایی نه           چون نی زدمش پرشو، و آنگاه شکر می خا

و نیز:

    ماه رمضان آمد، آن بند دهان آمد                   زد بر دهن بسته تا لذت لب بیند
    آمد قدح روزه، بشکست قدح ها را           تا منکر این عشرت بی باده طرب بیند

    عیش ما اما تمام نیست که آن یار غایب از نظر(عج) در میان ما نیست «اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تعز بهاالاسلام و اهله و تذل بها النفاق واهله... خداوندا ما دولت با کرامت امام عصر(عج) را از تو امید داریم... اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا صلواتک علیه و آله و غیبه ولیّنا... خداوندا به تو شکایت می کنیم از فقدان پیامبرمان(ص) و غیبت مولای خود». عیش ما آن روز تمام و مدام می شود که نوروز ایمان با بهار جانان، رستخیزی تازه را شاهد باشد. «السلام علی ربیع الانام و نضره الایام. سلام بر بهار جان ها و طراوت روزگاران».

    این حال ماست در آستانه ماه مبارک رمضان. لب به خنده و چشم به گریه، در تب و تاب و التهاب و طرب، تا کی انتظار به سر آید. در این میان استعانت می جوییم از هم نشینی مبارک ماه رمضان و فرموده امام باقر علیه السلام را با دل و جان زمزمه می کنیم که «لاصیام لمن عصی الامام. کسی که نافرمانی امام کند، روزه ندارد».

    ... ساعتی دیگر وقت افطار است و در جان دویدن شادی. اللهم لک صمنا و علی رزقک افطرنا فتقبل منا انک انت السمیع العلیم. یعنی پذیرفته اند روزه ما را به برکت ارادت و اطاعت امام عصر(عج)؟!... اعوذ بجلال وجهک الکریم ان ینقضی عنی شهر رمضان. خدایا به جلال وجه کریم تو پناه می بریم که ماه مبارک رمضان بی آمرزش و قبولی بگذرد. (1)

پی نوشت:
1. برگرفته از روزنامه کیهان، 13/6/87 ، صفحه 2.


امام علی بن الحسین(ع)

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/5/19:: ساعت 12:39 صبح

سلام.

1- «... اکنون
امام علی بن الحسین(ع)
پس از حادثه‏ی عاشورا بر سر یک دوراهی است:

یا باید با ایجاد هیجان و احساسات 
- که کسی چون او بسهولت قادر است در میان جمع معتقدان و علاقه‏مندان به خود، آن را به‏وجود آورد-
به یک ماجراجویی و عمل متهورانه دست زند؛
پرچم مخالفتی برافرازد؛
حادثه‏ی شورانگیزی بیافریند؛
ولی بر اثر آماده‏نبودن ابزار لازم برای اقدام عمیق و پایداری،
چون شعله یی فرو بخوابد و صحنه را برای ترکتازی‏های بنی‏امیه در میدان فکر و سیاست خالی کند...

یا باید احساسات سطحی را به وسیله‏ی تدبیری پخته و سنجیده مهار کند
و نخست مقدمه‏ی واجب کار بزرگ خود را فراهم آورد:
اندیشه‏ی راهنما و نیز عناصر صالح برای شروع به‏کار اصلی
تجدید حیات اسلام و بازآفرینی جامعه‏ی اسلامی و نظام اسلامی-

را تأمین کند؛
عجالتاً جان خود و تعداد بسیار معدود یاران قابل اتکاء خود را حراست نماید
و میدان را در برابر حریف‏ها رها نکند؛
تا زنده است و تا از جسم جستجوگر و هراسان بنی‏امیه پنهان است،
در این جبهه -
جبهه‏ی سازندگی افراد صالح و تعلیم اندیشه‏ی راهنما-

به مبارزه یی بی‏امان ولی پنهان مشغول باشد
و آنگاه ادامه‏ی این راه را که بی‏گمان به سر منزل مقصود بسی نزدیکتر است،
به امام پس از خود بسپارد...»*

2- «شک نیست که راه نخست، راه فداکاران است؛
ولی رهبر مسلکی که شعاع تأثیر عمل او نه تنها دایره‏ی محدود زمان خودش،
بل سراسر تاریخ را در بر می‏گیرد،
کافی نیست فداکار باشد؛
بلکه علاوه‏بر آن باید ژرف‏نگر و دور اندیش و پرحوصله و سخت باتدبیر نیز باشد...
و امام ... دومین راه را... برگزید و سرانجام نیز جان بر سر آن نهاد.»*

* کتاب «پیشوای صادق» نوشته‏ی آقای خامنه‏ای

3- بالآخره ما هم جهادی برو شدیم؛ اون هم با یه سری سال‏صفری.
معلوم نیست ما رو واسه چی می‏خوان کول کنن ببرن.
ما هم یه سری ایرادهایی به اصل برنامه داریم؛
منتها تو این دوساله نتونستم جمع‏بندی‏شون کنم.
بهر حال گفتن رفتن بهتر است.
اصل خود آدمه؛ فقط فکر صبح زود بیدار شدنش رو که می‏کنم کم میارم.
کمرم هم که نگو؛ بعد عید دردش داره علنی میشه.
وضع معنوی هم که داغونه.
فقط یه فکر تو کلّم هست که آشناشدن با مردم منطقه است.
شاید این یه کار از دستم بر بیاد.
خدا کنه حداقل حضورم بار منفی نداشته باشه.
حلال کنید.
و من الله التوفیق

4- یه خبر خوب؛ واسه‏ی حاج آقا سایت زدن: http://www.javedan.ir

به قول آقا ماشاءالله: خدا به ما توفیق مناجات با خودش و اولیائش رو نصیبمون کنه.

یا علی

- - -
پ.ن.
شرمنده، احتمالاً تا نیمه شعبان اینترنت ندارم. پیشاپیش مبارک.

جناب «محمد» فرموده اند: «امام بر سر دو راهی قرار می گیره، فکر می کنه، انتخاب می کنه. این عبارات شاید بخش گمشده معصوم شناسی ماست
من با نظر ایشون موافق نیستم. مثل این میماند که ما از بیرون درباره مسیر بعدی یک ماشین غریبه نظر بدیم که به راست میپیچه یا به چپ. برای راننده بسیار واضحه که کدوم ور می خواد بره؛ ولی ما از شواهد و قراین فرایند تصمیم گیری راننده رو برای خودمون شبیه سازی میکنیم.
من فکر میکنم معصومین(ع) اینقدر عبد خدا هستند که آینه تمام نمای قرآن شده اند؛ ایشان برای تصمیم گیری های عقلانی بلاتشبیه نظیر حرکات غریزی حیوانی بلادرنگ، مطمئن و بدون اشتباه عمل می کنند.
اینها را از احساس نوشتم، باید پخته شود. اما به نظرم منظور این متن همان شبیه سازی شرایط زمان امام برای ماست تا برای الگوگیری راحت شود؛ چه شاید نویسنده هم ادعای کامل بودن استدلال خود را نداشته باشد. شاید راه های دیگری هم بود، شاید انگیزه های دیگر.


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >


بازدید امروز: 720 ، بازدید دیروز: 16 ، کل بازدیدها: 482945

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ