سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیره‏ی امام سجاد -علیه السلام-

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/10/22:: ساعت 10:25 عصر

سلام.
مطلب خوبی رو یکی از خوانندگان ای‏میل کردند که مربوط به پای‏گاه اسلامی شیعی رشده.
- - - - - -

«یکی از خدمت‏کاران امام سجاد -علیه السلام- این‏گونه نقل می‌کند:
... نزدیک رفته و گفتم: ای مولای من!
آیا هنوز وقت آن نرسیده که اندوه‏ات پایان یابد و از گریه‏های‏ات کاسته شود؟
امام -علیه السلام- در پاسخ فرمود:
چه می‌گویی؟
یعقوب پیامبر -علیه السلام- با آنکه دوازده پسر داشت،
وقتی خدا یکی از آنان را از پیش چشمان‏اش دور ساخت،
از غم و غصه موهای سرش سپید و کمرش خم شد
و از فرط گریه بینایی‏اش را از دست داد،
درحالی‏که فرزندش زنده بود.
اما من به چشم خود دیدم که پدر و برادر و هفده نفر از افراد خانواده‏ام
بر زمین افتاده و کشته شدند.
بنابر این چگونه انتظار داری اندوه‏ام پایان گیرد و گریه‏های‏ام کاسته شود؟


اندوه فراوان و اشک بی‏پایان امام چهارم -علیه السلام-،
تنها نشان‏گر محبت یک فرزند بر پدرش نیست،
بلکه از روی شناخت و معرفت ویژه‌ای است که آن حضرت
نسبت به مقام و شخصیت فردی چون امام حسین -علیه السلام- دارد.

... توصیف امام صادق -علیه السلام- از چگونگی عزاداری امام سجاد -علیه السلام-
بر پدرش:
زین العابدین -علیه السلام- در تمام مدت زمان حیات خود بعد از واقعه‏ی عاشورا،
بر پدرش می‌گریست.
او در طی این مدت،
روز‌ها را روزه می‌داشت و شب‏ها را به عبادت می‌پرداخت.
چون هنگام افطار می‌شد و برای‏اش آب و غذا می‌آوردند،
می‌فرمود: فرزند رسول خدا -صلی الله علیه و آله و سلم- را گرسنه و تشنه شهید کردند؛
و پیوسته این سخن را تکرار می‌کرد و اشک می‌ریخت.
حال آن بزرگ‏وار هم‏واره برهمین منوال بود تا به خدای عزوجل ملحق شد.

امام سجاد -علیه السلام- به‏عنوان اولین و اصلی‏ترین صاحب عزای امام حسین -علیه السلام-،
هم‏واره عزاداری بر مصیبت پدر بزرگ‏وارشان را هم‏راه عبادت‌های دیگر
از جمله روزه‏داری و نیایش‌های شبانه مورد توجه قرار می‌دادند.
با وجود چنین الگویی که امام چهارم -علیه السلام- در برابر محبان شهید کربلا قرار داده‏اند،
چگونه می‌توان صرف عزاداری برای حضرت امام حسین -علیه السلام- را
برای خود کافی دانست
و پیروی از سیره‏ی امام سجاد -علیه السلام- در عبادت و بندگی خداوند را کوچک شمرد؟!
»

یا حسین شهید

- - - - - -
+ جناب «محمد صادق» عزیز فرموده‏اند:
«نقل قولی از حاج آقای پناهیان (حفظه الله):
امام سجاد(ع) در طول عمر پربرکت حدود 30 ساله خود پس از حماسه عاشورا دائماً غلام خریداری می‏کردند و پس از مدتی که این غلامان با گریه‏های حضرت و دلایل آن آشنا می‏شدند آنها را آزاد می‏کردند تا این فرهنگ را در جامعه منتشر کنند. تعداد این غلامان 50000 ذکر شده و معجزه اینکه همه آنها ایرانی بودند. راز این محبت فراوان ما ایرانی‏ها به اهل بیت را باید در این لطف حضرت زین‏العابدین یافت. آری ما مدیون حضرت هستیم. و شاید هر چه داریم از ایشان داریم.
... و چه افتخاری از این بزرگ‏تر که ما غلام‏زادگان این خانواده هستیم.»

حقیر هم در پاسخ گفته‏ام:
«البته شنیده‏های حقیر در عدد و ملیت و نتیجه متفاوت است. اما در اینکه حضرت معجزه محبتی کردند با شما هم‏نظرم. ابتدا و انتهای دوران امامت ایشان ازنظر دوست‏داران اهل بیت(ع) قابل مقایسه نبود و این زمینه‏ای شد برای دوران امامت حضرت باقر(ع) و حضرت صادق(ع). نمونه‏اش اینکه در ابتدای دوران امامت به دستور خلیفه جان و مال و ناموس اهل مدینه بر سپاهیان خلیفه حلال شد و فاجعه‏ی حره و سنگ‏باران کعبه اتفاق افتاد. اما بعد آن ماجرا که برای طواف کعبه مردم راه را برای امام(ع) باز کردند و حاکم آن وقت گوشه‏ای نشسته بود و نمی‏توانست به‏راحتی اعمال‏اش رو انجام بده.»


حوادث بعد از عاشورا

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/10/20:: ساعت 11:1 عصر

سلام.

کتاب جدیدی رو به‏ام معرفی کرده‏اند به نام «ناگفته‏هایی از حقایق عاشورا» اثر آیت الله سیدعلی حسینی میلانی. از بخش پایانی، برخی حوادث واقع‏شده در جهان هستی بعد از واقعه عاشورا رو نقل می‏کنم. تقدیم به پیش‏گاه حضرت سیدالساجدین -علیه السلام-.
- - - - - -

1- «قتل الحسین -علیه السلام- ... فمکثت السماء أیاماً مثل العلقه»
زمانی‏که حسین -علیه السلام- کشته شد...
در آن روز آسمان مدتی سرخ بود.
(طبرانی به‏نقل از أم حکیم)

2- «لمّا قتل الحسین بن علی انکسفت الشمس
کسفه حتی بدت الکواکب نصف النهار،
حتی ظننا أنها هی
»
زمانی‏که حسین بن علی -علیهما السلام- به شهادت رسید،
خورشید گرفت و به‏گونه‏ای آسمان تاریک شد
که ستارگان پدیدار شدند،
تا اینکه گمان کردیم قیامت فرا رسیده است.
(ابوبکر هیثمی به‏نقل از ابوقبیل)

3- «لم ترفع حصاه ببیت المقدس
إلا وجد تحتها دم عبیط
»
در بیت‏المقدس سنگی از روی زمین برداشته نشد،
مگر آنکه خون تازه از زیر آن پدیدار می‏شد.
(ابوبکر هیثمی به‏نقل از محمد بن شهاب زهری)

4- «لما قتل الحسین انتهبت جزور من عسکره،
فلما طبخت إذا هی دمٌ
»
آنگاه که حسین -علیه السلام- کشته شد،
شتری را از لشکر آن حضرت به سرقت بردند.
آنگاه که آن حیوان را (ذبح کردند) و پختند،
گوشت آن به خون تبدیل شد.
(ابوبکر هیثمی)

5- «و أما ما روی من الاحادیث و الفتن التی اصابت من قتله،
فأکثرها صحیح،
فإنه قلّ من نجی من اولئک الذین قتلوه من آفه وعاهه فی الدنیا،
فلم یخرج منها حتی أصیب بمرض
و أکثرهم أصابه الجنون
»
بیش‏تر روایاتی که درباره فتنه‏ها و بلاهایی که بر قاتلان حسین -علیه السلام- واقع شد،
صحیح هستند.
آنها دچار آفت و بی‏ماری
و بیش‏تر آنها مبتلا به دیوانگی شدند.
(ابن‏کثیر دمشقی شاگرد این‏تیمیّه)

یا حسین شهید


تاریخ آنگلوساکسون و واقعه کربلا

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/10/19:: ساعت 3:51 عصر

سلام.
یه ای‏میل جالب دریافت کردم که سعی می‏کنم بی‏کم و کاست نقل‏اش کنم.
- - - - - -

The Anglo Saxon Chronicle and The Tragedy of Karbala
احسان کوثری‏نیا، زهرا اخوان صفایی و امید کوثری‏نیا

معرفی کتاب «تاریخ آنگلوساکسون» برگرفته از دایره‏المعارف بریتانیکا:
«کتاب تاریخ آنگلوساکسون یکی از مهم‏ترین اسناد تاریخی است که از دوران قرون وسطی به‏جای مانده است.
این کتاب ابتدا به فرمان پادشاه آلفرد کبیر در حدود سال 890 میلادی گردآوری شد،
و تا اواسط قرن دوازده‏ام میلادی توسط نویسندگان و مورخین مختلف،
وقایع سال‏های بعد به آن افزوده شد.
ما فکر می‏کنیم که این کتاب به‏عنوان کامل‏ترین سند تاریخ بریتانیا
از آغاز آن تا دوره حکم‏فرمایی پادشاه استفن در سال 1154 میلادی باشد.
اگرچه این کتاب ممکن است تاریخ فراگیر و بی‏نقصی نباشد
ولی این مسأله از ارزش بی‏بدیل آن در به‏دست‏آوردن تصویری روشن‏تر
از تاریخ هزار سال پیش بریتانیا نمی‏کاهد.»

قهرمان کربلا، زینب کبری(س) پس از شهادت برادر بزرگ‏وارش،
سیدالشهداء (ع)،
در کوفه خطابه‏ای شورانگیز به این شرح ایراد فرمود:
«ای مردم کوفه، ای فریب‏کاران، خیانت‏پیشگان و گنه‏کاران،
آیا اکنون گریه می‏کنید؟
خداوند هیچ‏گاه اشک‏های‏تان را نکاهد
و قلب‏هایتان هم‏واره با غم و اندوه هم‏راه باشد.
پیمان‏های سست شما هیچ اثری از صداقت و راستی ندارد... .
با به شهادت‏رساندن امام‏تان، کرداری رسواکننده، ننگ‏آور و دهشت‏ناک برای شما به ثبت رسید.
آیا با وجود بارش باران‏های خونین از آسمان باز هم تردیدی در شما وجود دارد.
به خاطر داشته باشید، عذاب آخرت بسیار دردناک‏تر و ناگوارتر است.»

... در این کتاب (تاریخ آنگلوساکسون)
در خصوص مهم‏ترین وقایع سال 685 میلادی
این جمله گزارش شده است:
«In this year in Britain it rained blood, and milk and butter were turned into blood.»
«در سال 685 در بریتانیا باران خون بارید،
و شیر و لبنیات به خون تبدیل شد.»

لازم است در اینجا به این نکته مهم اشاره کرد که
سال 685 میلادی مصادف با تاریخ سخن‏رانی زینب کبری (س) در کوفه است.
ثبت و گزارش یک واقعه مهم تاریخی (یعنی بارش باران خون از آسمان)
از یک منبع تاریخی معتبر و مستقل آن هم در سرزمینی دوردست (بریتانیا و انگلستان)
بیان‏گر چند نکته مهم است:
1) اهمیت واقعه،
2) فراگیر و گیتی‏گستر بودن آن،
3) تأییدی دیگر بر صحت آن.
بارش خون از آسمان پس از شهادت سیدالشهداء (ع)،
واقعیتی است که در کتاب‏های تاریخی مسلمانان
(اعم از شیعه و سنی)
مکرراً گزارش شده است:
«پس از شهادت حسین بن علی(ع)،
از آسمان باران خون بارید، به‏گونه‏ای چاه ها و دلوها پر از خون شد.
»
به‏طور مثال می‏توان به کتاب‏های مهم مسلمانان سنی مانند
ذخائر العقبی، صص 144 و 145،
الصوائق المحرقه، صص، 116، 192،
تذکره الخواص، ص 284
و تفسیر ابن کثیر، ج 9، ص 162 اشاره کرد.
*
این دوتا منبع هم معرفی شده:
http://www.britannia.com/history/docs/asintro2.html
http://www.victorynewsmagazine.com/AngloSaxonChroniclesLadyZaynabbintAliA.htm

یا حسین شهید


تعطیل!!!

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/28:: ساعت 10:4 صبح

سلام.

 

یا حسین شهید

- - - - - -
+ آیت الله منتظری درگذشت.

++ دارم کم‏کم با قالب کار می‏کنم ببینم چه‏طور می‏شه اصلاح‏اش کرد. فعلاً یه صوت آیه الکرسی با صدای سعد الغامری اضافه کردم. پیش‏نهادی دارید بفرمایید.
یه بزرگ‏واری خوش فرموده‏اند که:
«چه دل خوشی دارید جناب مسیح!!! همه در آتش دردی جان‏سوز می‏سوزند؛ شما در اندیشه قالب وب‏لاگ‏تون هستید؟؟ نمی‏دونم. شاید من بی‏خودی حال‏ام بده. ببخشید.»
تسلیت بنده‏ی حقیر رو بپذیرید. دعا کنید ما هم ذره‏ای از این درد جان‏سوز رو درک کنیم. خدا خیرتون بده. حضرت حسین یارتون.


هجرت

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/26:: ساعت 11:48 صبح

سلام.

1430امین سالی است که جان‏اش را
به حفظ جبرئیل و میکائیل
با چهل مرد نماینده از چهل طایفه قریش تنها می‏گذارد،
و ابو‏قحافه را هم‏راه می‏برد
تا برای‏اش دردسر ایجاد نشود.
تا در مدینه دین را کامل کند
و حکومتی الهی تشکیل دهد.
*
1370امین سالی است که فرزندش
می‏خواهد در نینوا بار اقامت بگسترد.
تا دین جدش را اصلاح کند.
یعنی احیاء کند.
نه اینکه دین رو مارکسیستی یا لیبرالیستی کند،
می‏خواهد به سیره جد و پدرش عمل کند.
دین ناب و الهی،
بی‏پیرایه.
**
«روز آخر ذى‏الحجه که آخر سال عرب است
سیّد در اقبال موافق یک روایت ذکر کرده که
دو رکعت نماز کند
در هر رکعت حمد یک مرتبه و ده مرتبه قُل هُواللّهُ اَحَدٌ ده مرتبه آیة الکرسى بخواند
و بعد از نماز بگوید:
اَللّهُمَّ ما عَمِلْتُ فى هذِهِ السَّنَةِ
خدایا آنچه انجام دادم در این سال
مِنْ عَمَلٍ نَهَیْتَنى عَنْهُ وَ لَمْ تَرْضَهُ وَ نَسیتُهُ وَ لَمْ تَنْسَهُ
از اعمالى که مرا از آن نهى فرمودى و راضى بدان نبودى و من آنرا فراموش کردم ولى تو فراموش‏اش نکردى
وَ دَعَوْتَنى اِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرائى عَلَیْکَ
و مرا به بازگشت به‏سوی‏ات خواندى پس از دلیرى کردنم
اَللّهُمَّ فَاِنّى اَسْتَغْفِرُکَ مِنْهُ
بر تو خدایا من از آن اعمال آمرزش می‏طلبم
فَاغْفِر لى وَ ما عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ یُقَرِّبُنى اِلَیْکَ فَاقْبَلْهُ مِنّى
پس بیامرز آنها را و هر عملى که انجام دادم از اعمالى که مرا به تو نزدیک گرداند پس آنرا از من قبول کن
وَ لا تَقْطَعْ رَجآئى مِنْکَ یاکَریمُ
و قطع مکن امیدم را از خودت اى بزرگوار

پس چون گفت این را شیطان گوید
واى برمن،
هرچه من تَعَب کشیدم در حق او در این سال همه را خراب کرد به این کلمات
و شهادت دهد سال گذشته براى او که سال خود را به خیر ختم نمود.»
***

«از حضرت امام رضا -علیه السلام- منقول است که
حضرت رسول -صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله- روز اوّل محرم
دو رکعت نماز مى‏کرد و چون فارغ مى‏شد
دست‏ها را بلند می‏کرد و این دعا را سه دفعه می‏خواند:
اَللّهُمَّ اَنْتَ الاِْلهُ الْقَدیمُ وَهذِهِ سَنَةٌ جَدیدَةُ
خدایا تویى معبود ازلى و این سال تازه است
فَاَسْئَلُکَ فیهَاالْعِصْمَةَ مِنَالشَّیْطانِ وَ الْقُوَّةَ عَلى هذِهِ النَّفْسِ الاْمّارَةِ بِالسّوَّءِ
از تو خواهم در این سال نگه‏داری‏ام را از شیطان و نیروى بر این نفس که پیوسته به گناه فرمان می‏دهد
وَ الاِْشْتِغالَ بِما یُقَرِّبُنى اِلَیْکَ [یاکَریمُ] یا ذَاالْجَلالِ وَ الاِْکْرامِ
و سرگرمى به آنچه مرا به تو نزدیک کند اى صاحب جلالت و بزرگوارى

یا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ
اى تکیه‏گاه کسى که تکیه‏گاهى ندارد
یا ذَخیرَةَ مَنْ لا ذَخیرَةَ لَهُ
اى ذخیره آن کس که ذخیره ندارد
یا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ
اى پناه‏گاه آن کس که پناه‏گاهى ندارد
یا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ
اى فریادرس آن کس که فریادرسى ندارد
یا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ
اى پشتی‏بان آن کس که پشتی‏بانى ندارد
یا کَنْزَ مَنْ لا کَنْزَ لَهُ
اى گنج آن کس که گنجى ندارد
یا حَسَنَ الْبَلاَّءِ یا عَظیمَ الرَّجاَّءِ یا عِزَّ الضُّعَفآءِ
اى که آزمایش‏ات نیکو است، اى بزرگ‏مایه امید، اى عزت بخش ناتوانان،
یا مُنْقِذَ الْغَرْقى یا مُنْجِىَ الْهَلْکى
 اى نجات‏بخش غریقان، اى خلاص‏کننده هالکان
 یا مُنْعِمُ یا مُجْمِلُ یا مُفْضِلُ یا مُحْسِنُ
اى نعمت‏بخش اى زیباپرور اى فزون‏بخش اى نیکوده

اَنْتَ الَّذى سَجَدَ لَکَ سَوادُ اللَّیْلِ وَ نُورُ النَّهارِ
تویى که سجده کرد (و به کمال خضوع درآمد) برای‏ات سیاهى شب و روشنى روز
وَ ضَوْءُ الْقَمَرِ وَ شُعاعُ الشَّمْسِ وَ دَوِىُّ الْمآءِ وَ حَفیفُ الشَّجَرِ
 و تابش ماه و شعاع خورشید و صداى ریزش آب و به‏هم‏خوردن درخت
یا اَللّهُ لا شَریکَ لَکَ
اى خدایى که شریک ندارى
اَللّهُمَّ اجْعَلْنا خَیْراً مِمّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنا ما لا یَعْلَمُونَ
خدایا قرارمان ده به‏تر از آنچه مردم گمان کنند و بیامرز از ما آنچه را که نمى‏دانند
وَلا تُؤ اخِذْنا بِما یَقُولُونَ
و مگیر ما را بدانچه گویند
حَسْبِىَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ
عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ
بس است مرا خدا، معبودى جز او نیست
بر او توکل کنم و او است پروردگار عرش عظیم
امَنّا بِهِ کُلُّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ اِلاّ اُولُوا الاْلْبابِ
ایمان داریم به او و هرچه هست از نزد پروردگار ما است و اندرز نگیرند جز خردمندان
رَبَّنا لاتُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً
پروردگارا منحرف مساز دل‏هاى ما را پس از آنکه هدایت‏مان کردى و ببخش به ما از پیش خود رحمتى
اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّابُ
که به‏راستى تویى بخشایش‏گر
»

یا علی


دو ماه

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/12/8:: ساعت 5:0 عصر

سلام.

آخرین مطلب محرم و صفر ام‏سال؛
- - - - - -

+ شام غریبان حضرت رضا(ع) بود.
سید ابراهیم از اتاق آمد بیرون.
داشت برای دوست‏اش -با همان لحن لوطی و صدای بلند همیشگی- تعریف می‏کرد که
از حاج آقا پرسیدم از کجا بفهمیم آقا امام حسین(ع)
دو ماه لباس سیاه پوشیدن‏مان رو قبول کردن.
حاج آقای حق‏شناس(ره) جواب‏اش داده‏بودند که
همین که توفیق داشتید در این دو ماه این لباس رو بپوشید
یعنی آقا(ع) قبول کردن ازتون...

++ جناب مداح جان‏باز این‏گونه پیام‏ک فرموده‏اند:

من با لباس مشکی‏تان خو گرفته‏ام             از طینت پلید خودم رو گرفته‏ام
بهر غبارروبی فرش عزای‏تان                  در این دو ماه از مژه جارو گرفته‏ام
هر سال‏ه مزد نوکری‏ام آخر صفر              از دست مادر دست‏به‏پهلو گرفته‏ام

یا حسین شهید

- - - - - -
+ آخرین بازبینی؛ جمعه 9 اسفند 87؛ 3:52 عصر


لینک‏های محرمی 2

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/12/8:: ساعت 9:51 صبح

سلام.

ماه صفر رفت (یعنی تا چند ساعت دیگه داره می‏ره)، اما امیدواریم توسل و توجه ما به حضرت حسین(ع) و اهل بیت(ع) از دست‏مون نره. به‏قول بزرگ‏واری ماییم که داریم می‏ریم، وگرنه ماه صفر که هزار سال دیگه هم می‏آد و می‏ره. آخرین سری لینک‏های محرمی رو ببینید.
- - - - - -

1- جناب «م.حجت» چند پستی از کتاب
«حسین(ع) عقل سرخ» آقای رحیم‏پور ازغدی
آورده‏اند که خواندنی است.

+ آیا فرقان محصول تقوی را داریم؟
++ آیا تاریخ مصرف احکام الهی گذشته و زمان عوض شده؟
+++ عکس‏العمل امام حسین(ع) در زمان معاویه
++++ من کاری بالاتر از جهاد با تو نمی‏شناسم...

 

2- وب‏لاگ حاج آقا رمضانی (یا حاج آقای آینده)
این روزها بسیار فعال بود.

+ و چه سخت است دوربودن از کسی که
هم پدر است و هم پیمبر و هم دل و هم دل‏بر...
++ ... صبرش به صبر آموخت که چگونه صبوری کند. 

 

3- اما درباره‏ی حضرت رضا(ع)

  

+ ... کوچه‏های خراسان تو را می‏شناسند
(خدا آقای امین‏پور را هم رحمت کناد)

++ جسد او را اشتباهاً به مشهد بردند

+++ خواب یک صحن کبوتر دیدم...

++++ اما اگر دنبال مطلب تحلیلی هستید، پست حاج محسن عزیز را ببینید.

«... منصور به حاکم مدینه دستور داده‏بود که هر کسی را
که حضرت صادق(ع) به عنوان وصی خود معرفی کرد،‌
سرضرب گردن بزنند.

وصیت‏نامه‏ی حضرت صادق(ع) هم در عین زیرکی بود.
وصی اول خود را منصور قرار داده‏بودند.
دومی را حاکم مدینه!
(به گمان‏ام) سومی را یکی از فرزندان خود که سلامت جسمی نداشت.
(به گمان‏ام) چهارمی را یکی از همسران خود.
(به گمان‏ام) پنجمی بود که حضرت کاظم(ع) بود.
...

اگر کشتار کربلا (طف)،
باعث شد که حصر شدید سیاسی/فرهنگی هوشمندانه‌ی معاویه و امویان،
بر اهل بیت(ع) شکسته شود و اهل بیت(ع) به جامعه‏ی اسلامی بازگردند،
(با استراتژی عجیب و ستودنی حضرت سجاد -که جانم به‏قربان‏اش-)

کشتار فخ،
بهانه‌ی بدی به دست حکومت داد و
موجب حصر ائمه(ع) شد و آن ها را در رده‌ی شورشیان رسمی قلمداد کرد.
حصری که احتمالاً تا آخرین ائمه‌ی ما ادامه پیدا کرده‏است.
...

او توان محصورکردن حضرت رضا(ع) را نداشت.
بهانه‌ای برای برخورد نداشت.
تنها راه، حصر محترمانه‌ای بود که تحت عنوان ولایت‏عهدی به حضرت(ع) تحمیل شد.

مامون با این کار،
احتمالاً چند مشکل‏اش را با هم حل کرد.

هر چند، نتوانست جلوی آن انوار خیره‌کننده‌ی رضوی را بگیرد و
آن چشمه‌سار جاری و بی‌انتهای نور را کم‏سو کند و
این سیل معرفت را با بیلی از خاک وجود تیره‌ی خود، متوقف کند...»

+++++ من هم نکته‏ای جان‏سوز بگویم که ظاهراً
حضرت رضا(ع) فقط چند ساعت بعد از مسموم‏شدن زنده‏بودند...

++++++ قسمت اول اینجا

یا حسین شهید

- - - - - -
با تشکر از محمدعلی آقای صائب که در ایام مختلف برای‏مان تصاویر زیبا می‏فرستند و ما هم ازشون (سوء)استفاده می‏کنیم.

== آخرین بازبینی: پنج‏شنبه 8 اسفند 87؛ 11:20 شب


مزد رسالت

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/12/6:: ساعت 5:14 عصر

سلام.

ز اجر و مزد رسالت مگو تو با مردم                    سفارشات تو ملغی است، یا رسول الله(ص)...

یا حسین شهید


28 صفر 87

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/12/4:: ساعت 9:27 صبح

سلام.

 

هیئت الزهرا، ظهر 28 صفر، مدرسه 

هیئت الزهراء (سلام الله علیها)
سه‏شنبه 6 اسفند 1387، 28 صفر
از ساعت 10:30 صبح
در دبیرستان مفید2
با حضور حاج آقای جاودان
برگزار می شود.

جلسه برای بانوان هم هست.

نشانی:
اتوبان صدر، بلوار کاوه شمالی، خیابان روشنایی، انتهای بن‏بست مفید

یا حسین شهید

- - - - - -
+ نمی‏دونم چرا امروز بوهای خوبی از امیرکبیر به مشام‏ام نمی‏آد. ان‏شالله که شامّه مشکل داشته‏باشه و عاقب‏اش ختم بخیر شه. (دوشنبه 5 اسفند 87؛ 11 صبح)
الآن زنگ زدم به مجتبا، اونجا بود. نتونستم چیزی بپرسم. ولی ظاهراً اوضاع خوب بود. خدا رو شکر.

ساعت 9:23 صبح این پیام‏ک اومده:
«سلام. امروز تدفین شهدا تو امیرکبیره. الآن تماس گرفتند و گفتند که علاوه‏بر همه مخالفت‏ها، گروهی گفته به هر نحو ممکن، حتی آشوب، می‏خوان نذارن که تدفین شهدا انجام شه. الآن بچه‏های پای‏گاه مقداد و یه تعداد دیگه تو میدان ولی‏عصر(عج) هستند. ولی تعدادشون خیلی کم‏ه. از بچه‏های دانش‏گاه‏ها کمک خواستند. به هر تعدادی که ممکن‏ه.» (حالا به اشکالات نگارشی‏اش گیر ندید.)

بعدش هم یه پیام‏ک از بچه‏های بسیج فنی و یه پیام‏ک از شماره‏ی عجیب با شروع 1! که هردو مشابه همین بودند، ولی کلی‏تر.
ظهر هم دو سه تا ماشین آوردن دم نمازخونه که به‏جای دسته عزاداری ملت رو ببرن تشییع.
ان‏شالله که خیره. (دوشنبه 5 اسفند 87؛ 2 عصر)

پیام آقا:
«باسمه تعالی
شهیدان، جوانان مؤمن و فداکاری بودند که برای دفاع از کشور و ملت در برابر متجاوزان به این آب و خاک جان خود را در کف دست گرفته و با نام و یاد خدا به میدان نبرد قدم نهادند. ملت ما و به ویژه جوانان امروز مدیون شهیدان‏اند. ازخودگذشتگی آن پاک‏بازان بود که اسلام و استقلال و آزادی را به ملت ایران هدیه کرد و ادای حق بزرگ آنان و تکریم یاد و نام آنان نشانه‏ی فداکاری به ارزش‏های والا است.
سلام خدا بر آنان.
سید علی خامنه‌ای»
(شما از این پیام چیزی در تأیید فرایند تشییع به این نحو برداشت می‏کنید؟)
(دوشنبه 5 اسفند 87؛ 4:22 عصر)

ایسنا ساعت 4:11 نوشته‏است که تشییع انجام شده. دکتر رهائی (رئیس دانشگاه)، دکتر کبکانیان (معاون پوهشی وزارت علوم) و یک مادر شهید صحبت کرده‏اند. فقط عده‏ای منتسب به طیف علامه تحکیم وحدت تجمعی کرده‏اند از باب اعتراض.
ظاهراً دوروز قبل هم مراسم استقبال برگزار شده +.
حالا باید خبرنامه امیرکبیر را دید. البته فیلتر است. (دوشنبه 5 اسفند 87؛ 4:30 عصر)

خبرنامه‏ی امیرکبیر سایت جالبی است. خبرهای‏اش را خوانده‏بودم ولی تو خودش نرفته‏بودم تا حالا.
عناوین اخبار را ببینید:
دانشگاه‏ها؛ اولین خبرش: » با ورود آیت الله خامنه ای به صحنه‏؛ بحران دفن شهید در دانشگاه بالا گرفت.
حقوق بشر؛ اولین خبرش: » یک عضو دیگر سندیکای واحد دستگیر شد.
زنان؛ اولین خبرش: » اعتراض کمپین بین المللی حقوق بشر و شیرین عبادی به اجرای حکم شلاق دو زن.
اجتماعی؛ اولین خبرش: » گسترش شپش در مدارس و کودکستان های تهران.(!!!)

شما خودتون ببینید که روی‏کرد چی‏ه دیگه.
دنبال اخبار تدفین می‏گردم. خبرهاش ساعت نداره که آدم بتونه حوادث رو دنبال کنه. اصلاً هم خبر دفن توش نیست. آخرین خبرش همون بحران قبل از تدفین‏ه؛ درحالی‏که ایسنا می‏گه تدفین تمام شده. حالا دارن چه سناریویی می‏نویسن معلوم نیست.

حالا قسمتی از آخرین خبر در مورد شهدا از خبرنامه امیرکبیر:
«در تحصنی که توسط شورای عمومی انجمن ‏اسلامی دانشگاه امیرکبیر و با حضور بیش از 500 تن از دانشجویان این دانشگاه در اعتراض به پروژه دفن “شهید” ‏در دانشگاه و “سوء استفاده از نام شهید” برای ایجاد “فضای خفقان” در دانشگاه برگزار شد،معترضین با طرح ‏شعارهای مختلف به مخالفت چند باره با این عمل پرداختند.آنان همچنین به بازداشت های اخیر دانشجویی از جمله ‏بازداشت حسین ترکاشوند، مجید توکلی، اسماعیل سلمانپور و کوروش دانشیارو ممنوع الورود شدن احمد قصابان، ‏سجاد ویس مرادی، علی اصغر سپهری و یوسف رشیدی به دانشگاه اعتراض کردند.»

(ظاهراً بیشتر دنبال خواسته‏های صنفی هستند تا تقدیس آرمان‏های شهدا). (دوشنبه 5 اسفند 87؛ 4:50 عصر)

حالا که کار و زندگی رو گذاشتم کنار و به‏یاد گذشته و بعد از مدت‏ها رفتم تو سایت‏های خبری، این خبر رو هم ببینید:
«بعد از ظهر یکشنبه 4 اسفند 87، جوانی که خود را اهل کنگاور کرمان‏شاه معرفی می‌کرد، به دلایل نامعلومی خود را در دانشگاه تهران به آتش کشید. به گزارش خبرنگار «تابناک» و به نقل از شاهدان عینی، جوانی که خود را اهل کنگاور معرفی می‌کرد و از مشکلاتی به تنگ آمده بود، پس از آن ‌که یک شیشه الکل صنعتی روی خود خالی کرد، در برابر دیدگان حیرت‌زده دانشجویان و در جلو کتابخانه مرکزی دانشگاه، خود را به آتش کشید. شاهدان این حادثه، ساعت وقوع آن را 15:30 گزارش کرده‌اند.» +.
این خیلی برام جالب بود که همون روز بعد از مدت‏ها ساعت 11 صبح کتاب‏خونه مرکزی بودم و تا 2 عصر هم دانش‏گاه پایین. خوب شد زودتر کارم تموم شد. (دوشنبه 5 اسفند 87؛ 5:7 عصر)
نکته جالبی که هست بقیه سایت‏ها مثل تابناک و ایرنا هم تا حالا خبر نهایی تدفین رو اعلام نکرده‏اند. راستی اینها هزاربار خبر رو بالا پایین می‏کنن تا به قبای کسی برنخوره و بعد می‏ذارن‏اش تو سایت؟

ایرنا ساعت 15:07 خبر نهایی رو گذاشت. ظاهراً نماز رو آقای محمدیان رئیس نهاد اقامه کرده‏اند. خبر صحبت‏های آقای کبکانیان (فقط همین رو، نه هیچ اطلاعات دیگه‏ای) رو هم 16:23 گذاشته‏بود.

اما ظاهراً ایکنا از ایرنا زرنگ‏تره. تو خبر ایکنا که 16:55 اومده یه چیز اضافه‏تر هم هست:
«حسینی قائم مقام وزیر علوم که به نمایندگی از وزیر در این مراسم حضور یافته بود، گفت: یادگاران دفاع مقدس ستارگانی هستند که به تعبیر مقام معظم رهبری شب‌زدگان را از دچار‌شدن به دامن اومانیسم نجات می‌دهند.»
در این خبر صریحاً حرفی از اعتراضات نیست، اما تحلیل انتهای‏اش جالب است:
«در جریان تدفین شهدا برخی می‌گفتند اینان اهل گریه‌اند و دانشگاه را با شهدا چه‌کار؟
باکی نیست، بگذار ما را اهل گریه بدانند و نیز متحجر تاریخ، آیا جز این است که امام شهیدان گفت: گریه‌ ما بر سید‌الشهداء(ع) زنده‌ نگه‌داشتن نام اوست. اگر اشکی می‌ریزیم نه در مظلومیت و غربت شهدا که آنان نیازی به اشک ما ندارند بر دل و احوال خویش می‌گرییم که از آنها جا مانده‌ایم. و شهدا را نباید در قبرستان‌ها خاک می‌کردیم جای آنها در دل ماست.
امروز مادرانی آمده‏بودند که هنوز فرزندان‏شان را نیافته‌اند و در بدرقه‏ی این شهدا زمزمه می‌کردند وقتی به جبهه رفتید قدرت در بازوانتان بود ولی امروز چرا سبک‌تر از قنداق بچگی‏تان شده‌اید. براستی مادران شهدا شیر غیرت را به آنها دادند تا فردا مقابل حضرت زهرا و زینب شادمان باشند.
مراسم تشیع و تدفین شهدا به پایان رسید ولی یادمان باشد شهدا و امام شهدا را فراموش نکنیم که ظلم است فراموشی آنها.»

شاید چیزی که دل من را سوزاند، اینکه امروز هم نرفتم امیرکبیر، این بود که
دیروز خدا زد تو سرم و رفتم دانش‏گاه پایین. واقعاً حس کردم که از خاطره‏ی حضور پرشور آن روز تدفین، یک سکو مانده که روی‏اش و پشت به شهدا زمانی دو دختر کم حجاب و زمانی یک آدم ریشوی تسبیح به‏دست می‏نشینند. بقیه اوقات هم شهدا بدون مشتری‏اند. حتی گاهی روی‏ام نمی‏شد برم نزدیک که برای‏ام فاتحه‏ای بخوانند. نمی‏گویم چه باید بکنیم و چه نه. فقط مبهوت‏ام از بی‏معرفتی خودم که در همین‏اش زاییده‏ام. نمی‏دونم. اگه واقعاً هیچ کار فرهنگی زیرساخت نمی‏خواد و می‏شه مثل خشت همه‏چیز رو روی هم چید، سنگ‏فرش خیابون‏ها رو بکنیم یه چیز مقدس، ببینیم چه مؤلفه‏ی فرهنگی- مذهبی‏مون بهتر می‏شه. جز اینکه رکورد سرعت وارونه‏کردن پوستین اسلام رو می‏شکونیم؟ و مسابقه‏ی سبقت شعار از شعور رو برنده می‏شیم؟
(دوشنبه 5 اسفند 87؛ 17:43)
آخرین خبری که تو خبرنامه امیرکبیر دیده می‏شه اینه:
«طبق گزارشات رسیده بعد از این اعتراضات و ادامه آنها که با برخورد شدید نیروهای داخل دانشگاه اعم از انصار، نیروهای انتظامی، انصار حزب الله که از صبح روز دوشنبه در دانشگاه مستقر شده بودند، نیروهای بیرون دانشگاه که از دانشگاه تهران به پلی تکنیک لشکرکشی کرده بودند به دانشگاه رسیدند و از ساعت 12:30 درگیری ها به شدت افزایش پیدا کرده است.»
یعنی لااقل مال پنج ساعت قبل. گمان کنم فیلتر خبرهای اونها بیشتر از سایت‏های دولتی‏ه. ان‏قدر خبرها رو بالا پایین می‏کنن که همه‏چیز به‏نفع‏شون بشه.
(دوشنبه 5 اسفند 87؛ 18:00)

تو نمازخونه یه نشریه به نام «ره‏جو» بود که ظاهراً بچه‏ها از امیرکبیر آورده بودن‏اش. درباره‏ی شبهات تدفین بود.

یکی از بزرگ‏واران تو نظرات این‏طور نوشته‏اند:
«اون روزها (زمان امام مجتبی(ع)) نبودم، اما یاد شهادت امام حسن(ع) افتادم و اینکه همون اتفاق‏ها همچنان در تاریخ داره تکرار میشه...
هنوز جهل و بغض دوستان نادان و دشمنان بدخواه ... و هر روز صدای اعتراض ما خاموش و خاموش‏تر می‏شه.»
(دوشنبه 5 اسفند 87؛ 19:00)
روزهای آخر صفر دعای‏مان کنید. یا حسین شهید

و همان بزرگ‏وار در ادامه فرموده‏اند که:
«در جامعه‏ای که پر از شعارهای به فعلیت درنیامده است، افزودن شعاری بر شعارها، و قالبی بر قالب‏ها، تنها شهر رو به نام ارزش‏های فراموش‏شده آذین می‏کنه. حال آنکه درد اجتماع ما ندانستن این نام‏ها نیست، نشناختن آنهاست.»
(سه‏شنبه 6 اسفند 87؛ 5:00 عصر)

این پست را هم از دید یک شاهد در ماجرا ببینید. (چهارشنبه 7 اسفند 87؛ 10:50 صبح)


تست هوش

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/12/3:: ساعت 4:19 عصر

سلام.

تست هوش؛

چه می‏کنید وقتی یه مداح و جان‏باز شیمیایی که مریضی‏اش عود* کرده و موقتاً نمی‏تونه بخونه
دعوت‏تون می‏کنه هیئت؟

اون هم چنین هیئتی:
دهه‏ی آخر صفر،
ساعت 4 صبح(!!!)،
مناجات، ذکر مصیبت، نماز جماعت،
دعای عهد، ذکر حدیث و صبحانه.

خدایا، چه بنده‏هایی داری؟
ما کجای کاریم؟

* با تشکر از محمد آقای عزیز.

یا حسین شهید

- - - - - -
برای دوستان علاقه‏مند:
بررسی ادبیات دفاع مقدس؛ با حضور رضا امیرخانی، احمد دهقان، محمدرضا بایرامی، امیرحسین فردی و دکتر جوادی یگانه.
یک‏شنبه ساعت یک عصر، دانش‏کده‏ی علوم دانش‏گاه تهران.


<      1   2   3   4      >


بازدید امروز: 212 ، بازدید دیروز: 16 ، کل بازدیدها: 482437

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ