سلام.

زندگی؛
به‏معنایی شاید به‏توان گفت زندگی مترادف با حرکت‏ه.
یعنی اگر حرکتی نباشه، انگار زندگی متوقف شده.
پس شاید نوع و جهت حرکت‏ه که به زندگی معنا می‏ده.
*

گاهی آدم قل‏قل‏ک می‏شه که بایسته و زندگی خودش رو یه ارزیابی کنه.
شاید هم چنین ارزیابی اصلاً ضروری باشه.
بعد ببینه که زندگی‏اش چه نوع حرکتی داره.
*

حرکت؛
دیده‏اید گاهی شک می‏کنیم که قطار ما داره حرکت می‏کنه یا بغلی.
خوب، این حکایت حرکت نسبی‏ه.
باید قرینه‏هایی یافت تا محرک رو شناخت.
حالا باید دید در حرکت زندگی ما داریم نسبت به چی حرکت می‏کنیم،
نسبت به خودمون یا نسبت به مکان و زمان.

آوینی عزیز شهید می‏گوید:
«پندار ما این است که ما مانده‏ایم و شهدا رفته‏اند،
اما حقیقت آن است که زمان، ما را با خود برده است و شهدا مانده‏اند.»

ما خیر سرمون حرکت کردیم،
اما هم‏راه با زمان،
وابسته به دنیای دنی.

آیا نسبت به خودمون و گذشته‏مون هم حرکت کردیم؟
اگر نه به استناد «هرکس امروزش مثل دیروزش باشد مغبون است» ول‏معطل‏ایم.
برای سنج‏اش حرکت درونی، حداقل ابزار شناخت خود لازم‏ه؛
شناخت عقاید، اخلاق و رفتار.
خوب این کمی سخت‏تر از شناخت حرکت زمانی و مکانی‏ه.
حکایت «حاسبوا قبل أن تحاسبوا»ست.
*

آیه 97 سوره نحل:
«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَر أو أنثَى وَ هُوَ مُؤمِن
فَلَنُحْییَنهُ حَیَاة طَیِّبَة
وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أجْرَهُم بأَحْسَن مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»
هرکس کار شایسته‌ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، درحالی که مؤمن است،
او را به حیاتی پاک زنده می‌داریم؛
و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می‌دادند، خواهیم داد.
*

زندگی؛
مردم زندگی می‏کنن و ما هم،
شهدا، صلحا و ...
کاش عمر حیات طیبه‏مون کم نباشه.

یا علی

- - - - - -
+ یه مبحثی رو یکی از دوستان معرفی کرد با عنوان «Life Standard» و «Life Style». برای حقیر که بسیار جالب می‏نمود. اما ظاهراً هنوز خیلی گسترده نشده، چون حتی صفحات ویکی‏پدیا شون هم کامل نیست (+ و ++). اگر علاقه‏مند شدید علی‏الحساب صفحه معرفی این درس دکتر سعیدی رو ببینید: سبک زندگی Life Style.

+ جناب «برای خاطر آیه‏ها» نکات قابل تأملی فرموده‏اند:
«توی منطق قرآن این بحث حیات طیبه خیلی بحث جدی و مهمی‏ه. یعنی ردپای این تفکر توی خیلی از آیات دیده می‏شه که ما اصلاً به جز این زندگی مادی که مؤلفه‏هایی داره و ویژگی‏هایی که به واسطه‏شون مرده یا زنده‏بودن آدم‏ها و میزان سلامت‏شون رو تشخیص می‏دیم (یعنی فهم و قدرت فیزیکی) همه ما یک نوع زندگی دیگه‏ای هم داریم که میزان فهم و قدرت‏مون توی اون حیات هم سنجیده می‏شه و اون‏ه که میزان زنده‏بودن ما رو نشون می‏ده. با این اوصاف خیلی‏ها ظاهراً زنده‏اند اما از دید قرآن مرده محسوب می‏شن، خیلی‏ها ظاهراً می‏بینن، می‏شنون، می‏فهمن، اما از دید قرآن کور و کر و نفهم هستند.
یا ایها الذین امنوا استجبوا لله و لرسوله اذا دعاکم لما یحییکم...

اون بخش از آیه‏ای هم که اشاره فرمودید: «و لنجزینهم باحسن الذی کانوا یعلمون...» از اون عبارات نویدبخش‏ه توی قرآن. یعنی از هر دسته از اعمال آدم‏ها، بهترین‏شون‏ه که روی ترازو می‏ره و سنجیده می‏شه. مثلاً  همه نمازهای ما براساس بهترین نمازی که خوندیم محاسبه می‏شه و اگه این برداشت تفسیری درست باشه، این جمله یکی از امیدوارکننده‏ترین جمله‏های قرآن‏ه.»

+ جناب «ره‏سپار» هم خوش فرمودند که:
«مسئله این‏ه که ما همه چیز رو براساس این دنیا می‏سنجیم. حتی اگر بخوایم در مورد حرکت گذشته‏مون هم قضاوتی کنیم و درسی بگیریم برای آینده، باز براساس برد و باخت‏های دنیایی ارزش‏گذاری می‏کنیم. این باور ما نیست که این دنیا بخش کوچکی از حیات دائمی ماست و البته بخشی سرنوشت‏ساز. ما نه به کوچک‏بودن‏اش وقعی می‏نهیم و نه به سرنوشت‏سازبودن‏اش!
چند روز پیش مفهوم مرگ داشت تو ذهن‏ام مرور می‏شد. هر کدوم از ما هنگام مواجهه با مرگ آشنایان دور و نزدیک (نمی‏گم خدایی ناکرده، چون نگاه منفی به مرگ رو قبول ندارم!) یه واکنشی نشون می‏دیم. یکی برای لحظه‏ای خیلی متأسف می‏شه، یکی می‏گه مثلاً جوان بود و حیف شد! یکی به غصه و غم فراقی که باید مابقی ایام تحمل کنه فکر می‏کنه، یکی می‏گه حق‏اش بود، نتیجه بدی‏هاش بود! یکی می‏گه چرا آدم‏های خوب زودتر می‏میرند! و...
اما انگار یه کسی که حقیقت خلقت رو فهمیده یه‏جور دیگه نگاه می‏کنه! برای اون این اتفاق چیز غریبی نیست، چیزی‏که بخواد حتی تو خیال‏اش ازش فرار کنه. برای اون این اتفاق به‏سادگی و آرامش پرواز طائری‏ه برای رهائی‏اش. اون خیلی ساده می‏گه هرکسی که از پیش خدا اومده، حتماً کنار اون برمی‏گرده... انا لله و انا الیه راجعون...»

خدا عاقبت‏مون رو ختم به‏خیر کنه. خدا مرگ‏مون رو اول راحتی‏مون قرار بده.

+ جناب «سلام»:
«زندگی مطلوب =  حرکت + تحول
حرکت به‏تنهایی لازم‏ه و شرط زنده بودن‏ه اما حتماً کافی نیست.
ظهور امام زمان-علیه السلام- نقطه‏ی جوش تحول‏ه. پس باید به این جهت و با سرعتی حرکت کنیم که به این تحول برسیم.»

اللهم عجل لولیک الفرج