سفارش تبلیغ
صبا ویژن

...نماز...

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/5/30:: ساعت 12:10 صبح
سلام.

1- چه خوبه، توی این اردو
کنیم از، خدا جستجو
سخته هم، برای من و هم، برای تو
لحظه تلخ جدایی...

بله،
چه خوبه که در هر نظر عبرتی بگیریم.
یه اردوی دیگه رفتیم و برگشتیم.

2- باز هم نماز...

آقا، بنده هیچی نمی فهمم. ولی نظر که می تونم بدم.

وقت نماز که شد، سرتو بنداز پایین؛ الله اکبر.
این هم شد دلیل؟: همه دارن شام می خورن، شما واسه خودت نماز می خونید؟!
جل الخالق

ان شاءالله این «همه» سقط شه که جلوی نماز اول وقت رو می گیره.
ملت رو می بریم تفریح که آخر وقت برگردن اردوگاه فرادی نماز بخونن؟
تفریح بخوره تو سر بنده بی جنبه.
این میشه «همه»ای که بخاطرش نباید نماز اول وقت خوند؟

3- ... در بقیه این ماه،
این دعا را بسیار بخوان:
اللهم
ان لم تکن غفرت لنا فیما مضی من شعبان...

یاعلی
- - -
در مورد 2، طبق معمول کمی تند شد؛ بیشتر منظور همان بود که:
حالا یکی هم، یه ساعت بعد اذون رفت یه گوشه واسه خودش نماز بخونه، نباید بهش بد گفت.
به نظر حقیر این حرکت نه تنها از نظر فردی درسته، بلکه مصداق امربه معروف و نهی از منکر هم هست.
و اتفاقاً جاش تو جمعیه که همه به اهمیت نماز واقفند، ولی در عمل آن کار دیگر می کنند.

این قضیه وقتی برای خودم بهتر جا افتاد که این هفته تو جلسمون یکی این کار رو کرد؛
حاج آقامون وقت نماز داشت بحثش رو ادامه میداد، آقا مهدی عزیز رفت اون پشت واسه خودش نماز مغرب رو خوند.
تو دلم گفتم دمش گرم. نماز جماعت هم که شروع شد، همون آقا مهدی وایساد به جماعت.

امام علی بن الحسین(ع)

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/5/19:: ساعت 12:39 صبح

سلام.

1- «... اکنون
امام علی بن الحسین(ع)
پس از حادثه‏ی عاشورا بر سر یک دوراهی است:

یا باید با ایجاد هیجان و احساسات 
- که کسی چون او بسهولت قادر است در میان جمع معتقدان و علاقه‏مندان به خود، آن را به‏وجود آورد-
به یک ماجراجویی و عمل متهورانه دست زند؛
پرچم مخالفتی برافرازد؛
حادثه‏ی شورانگیزی بیافریند؛
ولی بر اثر آماده‏نبودن ابزار لازم برای اقدام عمیق و پایداری،
چون شعله یی فرو بخوابد و صحنه را برای ترکتازی‏های بنی‏امیه در میدان فکر و سیاست خالی کند...

یا باید احساسات سطحی را به وسیله‏ی تدبیری پخته و سنجیده مهار کند
و نخست مقدمه‏ی واجب کار بزرگ خود را فراهم آورد:
اندیشه‏ی راهنما و نیز عناصر صالح برای شروع به‏کار اصلی
تجدید حیات اسلام و بازآفرینی جامعه‏ی اسلامی و نظام اسلامی-

را تأمین کند؛
عجالتاً جان خود و تعداد بسیار معدود یاران قابل اتکاء خود را حراست نماید
و میدان را در برابر حریف‏ها رها نکند؛
تا زنده است و تا از جسم جستجوگر و هراسان بنی‏امیه پنهان است،
در این جبهه -
جبهه‏ی سازندگی افراد صالح و تعلیم اندیشه‏ی راهنما-

به مبارزه یی بی‏امان ولی پنهان مشغول باشد
و آنگاه ادامه‏ی این راه را که بی‏گمان به سر منزل مقصود بسی نزدیکتر است،
به امام پس از خود بسپارد...»*

2- «شک نیست که راه نخست، راه فداکاران است؛
ولی رهبر مسلکی که شعاع تأثیر عمل او نه تنها دایره‏ی محدود زمان خودش،
بل سراسر تاریخ را در بر می‏گیرد،
کافی نیست فداکار باشد؛
بلکه علاوه‏بر آن باید ژرف‏نگر و دور اندیش و پرحوصله و سخت باتدبیر نیز باشد...
و امام ... دومین راه را... برگزید و سرانجام نیز جان بر سر آن نهاد.»*

* کتاب «پیشوای صادق» نوشته‏ی آقای خامنه‏ای

3- بالآخره ما هم جهادی برو شدیم؛ اون هم با یه سری سال‏صفری.
معلوم نیست ما رو واسه چی می‏خوان کول کنن ببرن.
ما هم یه سری ایرادهایی به اصل برنامه داریم؛
منتها تو این دوساله نتونستم جمع‏بندی‏شون کنم.
بهر حال گفتن رفتن بهتر است.
اصل خود آدمه؛ فقط فکر صبح زود بیدار شدنش رو که می‏کنم کم میارم.
کمرم هم که نگو؛ بعد عید دردش داره علنی میشه.
وضع معنوی هم که داغونه.
فقط یه فکر تو کلّم هست که آشناشدن با مردم منطقه است.
شاید این یه کار از دستم بر بیاد.
خدا کنه حداقل حضورم بار منفی نداشته باشه.
حلال کنید.
و من الله التوفیق

4- یه خبر خوب؛ واسه‏ی حاج آقا سایت زدن: http://www.javedan.ir

به قول آقا ماشاءالله: خدا به ما توفیق مناجات با خودش و اولیائش رو نصیبمون کنه.

یا علی

- - -
پ.ن.
شرمنده، احتمالاً تا نیمه شعبان اینترنت ندارم. پیشاپیش مبارک.

جناب «محمد» فرموده اند: «امام بر سر دو راهی قرار می گیره، فکر می کنه، انتخاب می کنه. این عبارات شاید بخش گمشده معصوم شناسی ماست
من با نظر ایشون موافق نیستم. مثل این میماند که ما از بیرون درباره مسیر بعدی یک ماشین غریبه نظر بدیم که به راست میپیچه یا به چپ. برای راننده بسیار واضحه که کدوم ور می خواد بره؛ ولی ما از شواهد و قراین فرایند تصمیم گیری راننده رو برای خودمون شبیه سازی میکنیم.
من فکر میکنم معصومین(ع) اینقدر عبد خدا هستند که آینه تمام نمای قرآن شده اند؛ ایشان برای تصمیم گیری های عقلانی بلاتشبیه نظیر حرکات غریزی حیوانی بلادرنگ، مطمئن و بدون اشتباه عمل می کنند.
اینها را از احساس نوشتم، باید پخته شود. اما به نظرم منظور این متن همان شبیه سازی شرایط زمان امام برای ماست تا برای الگوگیری راحت شود؛ چه شاید نویسنده هم ادعای کامل بودن استدلال خود را نداشته باشد. شاید راه های دیگری هم بود، شاید انگیزه های دیگر.


آخرین پست قبل از ... ؟

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/5/7:: ساعت 12:20 عصر

سلام.

1- ان‏شاءالله داریم می‏ریم مشهد؛
جای همه خالی.

جون هر کی دوست دارید حلالمون کنید.

2- دیگه تحمل این دنیای مجازی برام سخت شده.
واقعاً می‏تونه آدم رو از خدا دور کنه؛
ما هم که ظرفیتمون ته کشیده.

ان‏شاءالله حسابم رو بعد مشهد باهاش یه سره می‏کنم؛
البته اگه مجبور شدم.

یاعلی

- - -
پی‏نوشت:

1- زیارتمان قبول. ان‏شاءالله با دوستان مشرف شویم.

2- جناب «سوال؟؟؟» فرموده‏اند: «واقعا دنیای مجازی از نوع وبلاگی آدم رو از خدا دور می کنه؟ اونم از نوع وبلاگ نفسانی؟ ... واقعا گفته های شما رو نمی فهمم.
انصافا نمی تونم ترس خودم رو پنهان کنم ، اگه شما درست بگید...
شاید سکوت خودش یه راهه؟ اما بهترین راهه؟»

عرض می‏کنم: 2-1- منظورتون از «نوع وبلاگ نفسانی» چیه؟ مگه نوع خاصیه؟
2-2- به «سکوت» خیلی سفارش شده. البته قاعدتاً سکوت ناشی از سکون و بی‏تفاوتی منظور نبوده.
2-3- طبیعی است که بسیاری از مطالب این وبلاگ شخصیه و در نگاه اول برای فهم مخاطب نوشته نمی‏شه؛ اما وقتی پرسش شود، پاسخ‏دادن وظیفه است.
2-4- این موضوع دورشدن از خدا بیشتر به نگاه نویسنده برمی‏گرده که تحت تأثیر ماهیت این رسانه است. وبلاگ‏نویسی برای این حقیر گاهی روالی دارد که از نفس (که بری از وساوس شیطان نیست) شروع می‏شود و بدون عبور از عقل و قلب سلیم (که در بنده کم رنگ و اغلب بیمار است) به مخاطب عرضه می‏شود.
این روال خود تبعاتی دارد که از جمله تقویت وهمیات و پررنگ‏شدن پاسخ‏گویی قلب در برابر مخاطب ناشناخته در مقابل احساس وظیفه در محضرالهی است...


غیرقابل پیش بینی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/4/4:: ساعت 3:32 عصر

سلام.

1- مبارک همگی باشه.

2- درون گرایی داره خفم می کنه.

بدترین وقتش هم تو نمازه؛
حتی اون وقت هم دارم خیالات می بافم که بعد نماز برم دنبال یه کاری.
این هم یه نوع وسواس.

حتماً همین وبلاگ نفسانی هم بی تأثیر نیست.

خدا خودش رحم کنه.

3- یه تعریف قشنگ تقوی، تعریف «ایجابی» ه؛
در مقابل تعریف «سلبی».

یعنی تقوی قدرتی در انسان است که باعث دوری از گناه و عصیان و اطاعت اوامر الهی می شود.
در مقابل اینکه تقوی را انجام ندادن و پرهیز از گناهان یا ترس بدانیم.
4- اکثر مواقع انتظار تو با واقعیت فاصله داره؛
بخصوص وقتی واقع از سلیقه آدمها دربیاد.

مثلاً فکر میکنی برای امتحان خوب خوندی و سر جلسه کار خراب میشه.
یا حتی بعد امتحان میگی خوب دادم ولی نمره و برگه ات یه چیز دیگه میگه.

باید چکار کرد؟

به نظر خیلیش به تجربه و فهم واقعی خودت از خودت و واقعیات اطراف (مثلاً طرف مقابل) بر میگرده.
یه قسمتیش هم واقعاً خیلی قابل برنامه ریزی نیست.

قبول کنیم که برای 100درصد هیچ کاری نمیشه برنامه ریزی و پیش بینی کرد.

همیشه باید با توکل زانوی اشتر بست.

همیشه باید منتظر غیرقابل پیش بینی بود.

یا علی

- - -

یه SMS درباره حضرت صدیقه طاهره (س):

تا دلم میل توسل می کند                نام زهرا بر لبم گل می کند
نام زهرا عقده از دل می برد             کشتی دل را به ساحل می برد


روز امتحان

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/3/27:: ساعت 9:21 صبح
سلام.
دیروز اصلاً روز ایده آلی نبود، ولی کی می تونه بگه بد بود.
یه روز امتحان بود شاید.

صبحش هم تو حموم به یاد عنکبوت بودم؛ فتنه، امتحان.
هر بار که بخوای رشد کنی. لااقل سالی یکی دوبار.

مهم اینه که تو یه همچین وقتی خدا رو فراموش نکنی، و تقوی
که بهترین توشه تقوی است.
بپذیری آنچه عقلی است ولی برای دلت خیلی سنگینه.

شاید قراره دلت گنده شه.
خوبیش اینه که بعدش هم خوش میگذره.

و من الله التوفیق
یا علی

تو مشکل داری یا با اون؟

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/3/23:: ساعت 11:0 صبح

سلام.

1- روش درست:

خسته نباشید، من یه مشکل ANSYS داشتم.
شما می تونید کمکم کنید؟

جوابش اینه که مثلاً من خیلی وقته کار نکردم،
مشکلتون چی هست؟ شاید بتونم راهنمایی کنم.
یا من اصلاً بلد نیستم؛
بذارید از دوست هام بپرسم ببینم کی تو این زمینه کار کرده.

روش غلط:

آقا شما ANSYS بلدی؟

جوابش اینه که خیلی نه.
شما هم سرت رو میندازی میری.

 

وقتی مشکلت رو بگی و از طرف کمک بخوای
طرف پایه میشه کمکت کنه.
وقتی یه کتی وای میستی طرف رو سین جیم می کنی
تهش اینه که یه جواب بهت میده که از سرش بازت کنه.

2- یه شعری از یکی گرفتم که بخونید و نظر بدید:

افسوس که عمری پی اغیار دویدم          از یار بریدم به مقصد نرسیدم
    سرمایه ز کف رفت تجارت ننمودم            غیر از غم و اندوه متاعی نخریدم

3- یه سایت باحال قرآنی:

http://tanzil.info

یا علی


دو مطلب مهم

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/3/22:: ساعت 8:20 عصر

سلام.

با توجه به شلختگی امور و کمبود وقت، بهترین چیزی که میشه نوشت دوتا مطلب مهم زیره؛ لطفاً برداشت های خود را برای ما بنویسید تا در اسرع وقت رسیدگی شود.

1- یه بسیجی شاکی میره دم آزمایشگاه، میگه:
بابا چرا جواب خون شهدا رو نمیدید؟

2- یه آقایی به زنش میگه:
برو مهرت رو بذار اجرا باهاش یه خونه بخریم.

یا علی

- - -
پ.ن.
هیچ وقت نتونستم یه جوک رو درست تعریف کنم. شرمنده!


تناقض فلسفی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/2/8:: ساعت 11:27 صبح

سلام.

یه تناقض فلسفی:
دنیا اینقدر ارزش نداره، کچل شدی بابا!

یا علی


<   <<   6   7   8      


بازدید امروز: 144 ، بازدید دیروز: 134 ، کل بازدیدها: 472054

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ