سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انگیزه قتل امام مجتبی –علیه السلام-

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/20:: ساعت 8:56 صبح

سلام

در کتاب «ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا» آیت الله میلانی،
بخشی هست با عنوان «نقش معاویه در شهادت سیدالشهداء –علیه السلام-»
که در آن به شهادت امام مجتبی –علیه السلام- اشاره شده.
در این باره باید بدونیم که:
«مسأله جانشینی یزید و اثبات ولایت‌عهدی او
از کارهای بسیار مشکلی بوده که معاویه با زحمت و سیاست فراوانی
موفق به انجام آن شده است.»

موانعی که معاویه باهاشون مواجه بوده دو دسته‌اند:
-) بزرگان صحابه که با وجود اونها
جرأت ابراز چنین طرحی منتفی بوده.
--) افرادی خود رو لایق خلافت بعد از معاویه می‌دونستند
که با ولایت‌عهدی یزید به‌شدت مخالف بودند.

بعد آقای میلانی می‌نویسند که معاویه از سه راه وارد شد:
مسموم‌کردن، تطمیع و تبعید.
*

در مورد امام مجتبی –علیه السلام-
ظاهراً دو مانع ازجهت ایشون برای ولایت‌عهدی یزید وجود داشته:
-) «شخصیت و موقعیت اجتماعی آن حضرت و برادرشان
سیدالشهداء –علیه السلام- در مدینه
که از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بودند»
--) «قرارداد میان امام مجتبی –علیه السلام- و معاویه
که با توجه به بندهای آن،
معاویه نباید پس از خود کسی را به جانشینی بگمارد
و بعد از او حکومت به امام مجتبی -علیه السلام-
و اگر آن حضرت در دار دنیا نبودند،
به امام حسین -علیه السلام- برسد.»
**

اینکه در قرارداد صلح چه مفادی بوده رو
ان‏شاءالله جداگانه بحث می‏کنیم.
آقای میلانی چند نقل می‏آرند که لااقل
این قضیه جانشینی امام بعد از معاویه رو تأیید می‏کنه.
یکی از اون نقل‏ها این‏ه:
«لاخلاف بین العلماء أنّ الحسن
إنّما سلّم الخلافه لمعاویه حیاته لاغیر،
ثم لاتکون له من بعده،
و علی ذلک إنعقد بینهما ما أنعقد فی ذلک(1)»
علما اتفاق دارند بر اینکه امام حسن مجتبی -علیه السلام-
حکومت را فقط به معاویه واگذار کرده
و اینکه پس از او دوباره به خودش برگردد
و طبق این مفاد،
پیمان و قرارداد بین‏شان منعقد شد.

اما در مورد مانع شخصیتی امام مجتبی -علیه السلام-؛
«إنّ أهل الحجاز و أهل العراق
لایرضون بهذا و لایبایعون لیزید
ما کان الحسن حیّاً
(2)»
تا زمانی‏که حسن‏بن‏علی زنده است،
مردم حجاز و عراق به جانشینی یزید رضایت نخواهند داد
و تن به بیعت با او نمی‏دهند.

در کتاب آورده‏اند که
«نه فقط اهل عراق،
بلکه اهل شام را نیز با وجود حسن‏بن‏علی -علیهما السلام-
نمی‏توانست به بیعت با یزید راضی کند؛
چراکه آنان یزید را می‏شناختند.

معاویه هیچ راهی در مقابل خود نمی‏دید مگر اینکه
آن حضرت را با زهر جعده مسموم کند...»
***

کسان دیگری هم دچار این دسیسه معاویه شدند؛
از جمله: سعد بن ‏ابی‏وقاص، ام المؤمنین عایشه،
عبدالرحمان بن ابوبکر، عبدالرحمان بن خالد بن ولید،
زیاد بن ابیه، سعید بن عثمان بن عفان.
البته کسانی هم مثل عبدالله بن عمر و منذر بن زبیر
با تطمیع سکوت اختیار کردند.
البته ظاهراً منذر زیاد هم ساکت نبوده،
ولی «سر و صدا و مخالفتی با یزید نداشت.»

(1) به نقل از «الاستیعاب فى معرفة الاصحاب»
(2) به نقل از «الإمامه و السیاسه»

یا حسین شهید


مصلح غیور

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/18:: ساعت 10:49 صبح

سلام.
+ اینها مقدمه صحبت حاج آقا مجتبی تهرانی در دهه آخر ماه صفر بود که ادامه مباحث دهه اول محرم، با عنوان مصلح غیور است. برای مایی که توفیق نداریم جلسات رو بریم، این فضای سایبر غنیمتی است. هم متن دارد، هم صوت و هم فیلم.
++ ان‏شاءالله سعی بر این‏ه که تو این روزها از حضرت مجتبی -علیه السلام- صحبت کنیم. تا خدا چی بخواد.
- - - - - -

«در دهه­ عاشورا بحث ما راجع به قیام و حرکت امام حسین -علیه السلام- بود
و اوّل بحث هم این جمله را من می­گفتم که
«اِنَّ الاِسلام بَدؤُهُ مُحَمَدیٌّ وَ بَقائُهُ حُسِینیٌّ».
البتّه چون  این را سؤال کردند باید توضیح دهم که این روایت نیست؛
تیتر انتخابی خود بنده است...

عرض کردم حرکت و قیام امام حسین -علیه السلام- هدف‏مند بود؛
یکی از آن اهدافی را که خود حضرت در وصیّت‏نامه­شان به برادرشان محمد بن حنفیّه
هنگام خروج از مدینه نوشتند این جمله بود که
برای اصلاح امّت جدّم قیام کردم.
البتّه عرض کردم که این حرکت یک صحیفه­ای بود از درس‏هایی
برای ابناء بشر الی یوم القیامه در ابعاد گوناگون
معرفتی، معنوی، فضیلتیِ انسانی، دنیوی، اخروی، فردی، اجتماعی؛
یک مجموعه­ای بود.
و این­طور که حضرت فرمودند، مبدأ این حرکت،
به تعبیری می­شود گفت که آن غیرتِ بر دینی بود که امام حسین -علیه السلام- داشت.
چون من تعبیر کردم: «وَ بَقائُهُ حُسِینیٌّ».
یعنی غیرت بر دین موجب شد که امام حسین -علیه السلام- از نظر حرکت ظاهری­اش،
این قیام و حرکت را انجام دهد و به تعبیری که خود حضرت فرمود،
جامعه جدّش را اصلاح کند.
لذا عرض کردم که حسین -علیه السلام- مُصلح غیور است.»

یا حسین

- - - - - -
+ یکی دو تا وب‏لاگ معرفی کرده‏اند که اگه فرصت کردید سر بزنید و نظر بدید: «نسیم معرفت» و «عقیده و جهاد».


چهل روز

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/16:: ساعت 11:59 عصر

سلام.

اگر آن روز من شما رو با اون حال نشناختم،
بعد چهل روز این شمایید که من رو نخواهید شناخت.
*
این چهل روز چهل سال گذشت

یا حسین


حُسن ماه

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/16:: ساعت 9:44 صبح

سلام.

حُسن ماه صفر این‏ه که می‏شه هر روز
«یا شدید القوا و یا شدید المحال...»
براتون خوند و هدیه کرد.
سرتون سلامت

یا صاحب الزمان(عج)


قیام حضرت سیدالشهداء(ع) و قیام امام خمینی(ره)

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/15:: ساعت 12:11 صبح

سلام

بازم هوای کوی تو بر سر فتاده است   /   و ز ماتم‏ات به جان من اخگر فتاده است
شد اربعین و باز به یاد تو یا حسین(ع)   /   مرغ دل‏ام به سینه به پرپر فتاده است...

کاش پایی داشتیم که بر مرکب‏اش می‏شد بیابان‏های عراق رو طی کرد، برهنه‏ی برهنه. نه فکر ره‏توشه بود و نه جای خواب. هم‏راه با کاروان حضرت ام‏المصائب(س) به زیارت می‏رفتیم.
شرمنده از روی‏ات حسین(ع) جان، سه ساله مانده کنج ویران...
- - - - - -

«قیامی که امام خمینی -رحمه الله- و شیعیان در زیر پرچم او با طاغوت جنگیدند نیز
از آثار قیام حضرت سیّد الشهداء -علیه السلام- بود.
جمهوری اسلامی در ایران برپا نشد مگر
در اثر تربیتی که مردم شیعه داشتند که می‏باید در مقابل طاغوت ظالم قیام کرد.

ره‏بر و بنیان‏گذار جمهوری اسلامی ایران از نهضت حضرت سیّد الشهداء -علیه السلام- استفاده کرد.
این سرمایه در جامعه‏ی شیعیان بود و امام خمینی،
هم‏چون کسی که سرمایه‏ای گران‏قدر در اختیار داشته باشد،
به‏خوبی از آن بهره‏برداری کرد.

به جبهه رفتن در جنگ تحمیلی نیز از آثار شهادت‏طلبی شیعیان تربیت‏شده‏ی این مکتب بود
و قیام مردم ایران و برپا داشتن جمهوری اسلامی در ایران
سبب بی‏داری دیگر مسلمانان در دیگر بلاد اسلامی گردید.»

+ مطالب مرتبط: «قیام حضرت سیدالشهداء(ع) و سرنگونی خلافت بنی‏امیه» و «قیام حضرت سید الشهداء(ع) و شکستن قداست خلافت اموی».

یا حسین شهید


رساله حقوق - دیگران 3

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/14:: ساعت 7:6 صبح

سلام.
به فضل الهی قسمت آخر رساله حقوق رو نقل می‏کنیم. واقعاً هر فرازش می‏تونه یک توجهی به آدم بده که چه نعمت‏هایی داریم و چه‏طور باید شکرش و حق‏اش رو ادا کنیم. ان‏شاءالله که مورد عنایت خدا و رضایت خاطر حضرت سجاد -علیه السلام- (در این ایام اسارت آل الله) قرار بگیره.
- - - - - -

و حق آن کس که با تو مشورت کند، این است که
اگر در آنچه پرسد چیزی می‌دانی، بگویی.
و گرنه او را بدان کس که داند، راهنمایی کنی.‌

و حق آن کس که تو از او مشورت خواهی، این است که
در آنچه موافق تو نگوید، وی را متهم نسازی.
و اگر موافق تو گوید خدای عزوجل را بر آن سپاس گویی.

و حق آن کس که از تو نصیحت خواهد این است که
او را اندرز دهی. و راه مدارا و مهربانی به او را پیش‌گیری.

و حق آن کس که تو را نصیحت کند، این است که
برابر او نرم‏خوباشی. و بد و نیک گوش فرا دهی.
اگر درست نصیحت کند، خدای عزوجل را به آن سپاس گویی.
و اگر موافق تو نگوید به او رحمت آری و او را متهم نکنی.
و بدانی که او خطا کرده است و براین خطا بر او نگیری.
مگر آنکه مستحق تهمت باشد که در این صورت به‏کار او اندک اعتنایی مکن.

و حق بزرگ‏تر از تو این است که
او را به خاطر سال‏مندی وی بزرگ داری.
و چون در مسلمانی از تو پیش‌تر است، او را حرمت نهی.
و در مخاصمت با او مقابلت نکنی.
و در راه بر او پیشی‌نگیری. و از او پیش نیفتی و با او جهالت نورزی.
و اگر او بر تو جهالت کند، به‏خاطر اسلام و حرمت آن، آن را تحمل کنی و او را اکرام نمایی.‌

و حق کوچک، رحمت بر او در آموختن او، و گذشت از وی و پرده‌پوشی.
و مدارا به او و کمک اوست.

و حق خواهنده، دادن به او به مقدار نیاز است.

حق کسی که چیزی از او خواسته شده، این است که
اگر داد، از او با سپاس و قدردانی از فضل او پذیری.
و اگر نداد، عذر او را قبول کنی.

و حق کسی که تو را به‏خاطر خدا شاد کند، این است که
نخست خدای عزوجل را سپاس‌گویی و سپس او را شکرگزار باشی.

و حق کسی که به تو بدی کند، این است که بر او ببخشی.
و اگر دانستی که بخشیدن او بد است، داد خود را از او بگیری.
خدای تبارک و تعالی گوید: بر کسی که به او ستم رسیده باشد و دادخواهی کند، گناهی نیست.

و اما حق هم‏دینان تو این است که
در ضمیر خود سلامت آنان را خواهی. و بر ایشان رحمت آوری.
و با گناه‏کار آنان مدارا کنی،
و با آنان الفت گیری، و در اصلاح کار ایشان بکوشی،
و نیکوکاران آنان را سپاس‌گویی و آزار خود را از ایشان بازداری.
و آنچه برای خود دوست داری برای آنان دوست داشته باشی.
و آنچه برای خود ناخوش می‌داری برای آنان ناخوش داری.
پیران آنان را هم‏چون خوددانی. و جوانان‏شان را برادر خود انگاری
و پیرزنان ایشان را مادر خود شماری و کودکان را فرزند خود به‏حساب آری.

حق کسانی که در پناه مسلمانان‌اند، این است که
آنچه خدای عزوجل از آنان می‌پذیرد، بپذیری.
و مادام که به عهد خدای عزوجل وفادار هستند، بر ایشان ستم نکنی.

+ مطالب مرتبط: «رساله حقوق - مقدمه»، «رساله حقوق - حقوق خدا، نفس و اندام»، «رساله حقوق - کارها»، «رساله حقوق - دیگران 1» و «رساله حقوق - دیگران 2».

یا حسین شهید


قیام حضرت سید الشهداء(ع) و شکستن قداست خلافت اموی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/13:: ساعت 8:1 صبح

سلام.
ادامه‏ی بخش «آثار و نتایج قیام حضرت سیّد الشهداء -علیه السلام-» جلد 16 کتاب «نقش ائمه(ع) در احیای دین» مرحوم علامه عسکری(ره).
- - - - - -

«مهم‏ترین آثار قیام حضرت سیّد الشهداء -علیه السلام-، آن است که
قداست خلافت شکسته شد و این توهّم را که مسلمانان‏ها خیال می‏کردند
اطاعت از خلیفه عین دین است
و خلفا را محترم‏تر از پیامبر -صلی الله علیه و آله- می‏دانستند، باطل کرد.
این قداست، به‏حدّی رسیده بود که «حجّاج»
در زمان عبدالملک در خطبه‏اش گفت:
«أَخَلیفَه أحَدِکُم أقرَبُ عِندَهُ أم رَسُولُهُ؟»
یعنی: «آیا خلیفه و جانشین شما نزد شما مقرّب‏تر است یا فرستاده‏ی شما؟»
مقصودش از این سخن آن بود که پیامبر -صلی الله علیه و آله- تنها یک پیغام‏آور از جانب خدا بود،
درحالی‏که عبدالملک خلیفه‏ی خدا روی زمین است.
بار دیگر گفت: «تا چند گرد یک قبر و استخوان‏های پوسیده می‏گردید؟»
و مقصودش انکار حرم پیامبر -صلی الله علیه و آله- بود.
سپس طغیان را به این حد رسانید که به‏جای حجّ مکه و طواف به دورِ خانه‏ی خدا،
دستور داد که اهل شام به بیت المقدّس بروند و اِحرام ببندند
و گِرد صخره در بیت‏المقدّس طواف کنند و از اِحرام درآیند.

در برابر این گروه از مسلمانان پیروان مکتب خلفا،
شهادت حضرت سیّد الشهداء -علیه السلام- سبب شد که گروهی دیگر از مسلمانان بیدار شوند
و اسلام را از ائمه‏ی اهل البیت -علیهم السلام- بگیرند.
چنان‏که به‏عنوان مثال،
پیروان مکتب خلفا معتقد بودند آیه‏ی کریمه‏ی «وَسِعَ کُرسِیُّهُ السَّمواتِ و الارضَ» (سوره بقره آیه 255)
معنای‏اش آن است که «خدا جسم است و روی کرسی نشسته است»؛
آن کرسی جسم است و جسم خدا از هر طرف کرسی چهار ذراع بزرگ‏تر است.
و به‏جای این معنا، ائمه‏ی اهل البیت -علیه السلام- به ما تعلیم فرمودند که کرسی، علم خداست
و علم خدا، آسمان و زمین را فرا گرفته است.
پس عقاید و احکام اسلام بر اثر شهادت حضرت سیّد الشهداء
و با مجاهدت‏های ائمه‏ی اهل البیت -علیهم السلام- به جامعه بازگشت.

*
اثر دیگر شهادت حضرت سیّد الشهداء -علیه السلام- آن بود که
تا آن زمان در مکتب خلفا حکم اسلام از دستگاه خلافت بود؛
از زمان خلافت یزید، خلافت از دین جدا شد.
قبل از یزید، خلیفه هر چه می‏گفت، همان حکم اسلام می‏شد.
اما بعد از شهادت حضرت سید الشهداء -علیه السلام-،
علمای مکتب خلفا «مالک بن انس» و «ابوحنیفه» شدند.
یعنی علمای اسلامِ مکتب خلفا از خلافت جدا شدند و از آن روز، سیاست از دین جدا شد.

البته در آن خلافت و آن حکومت، می‏بایست دین از حکومت جدا شود.
ولی چنانچه ائمه‏ی اهل البیت -علیهم السلام- خلیفه باشند،
دین همان است که ائمه -علیهم السلام- می‏فرمایند و عمل می‏کنند.
و بعد از ائمه‏ی اهل البیت -علیهم السلام-،
فقیه عادل می‏بایست حکومت اسلامی تشکیل دهد،
نه آنکه هر ظالم و ستم‏گری که مسلمانان با او بیعت کنند
او «ولیّ امر مسلمین» و واجب الاطاعه شود
و قیام بر ضدّ او جائز نباشد.
پیام نهضت حضرت سیّد الشهداء -علیه السلام- به مسلمانان تا آخر دنیا آن است که:
«چنان‏چه سلطانی ظالم باشد و بر خلاف سنّت پیامبر -صلی الله علیه وآله- عمل کند
باید بر ضدّ او قیام کنند»
و هر قیامی که بعد از حضرت سیّد الشهداء -علیه السلام- تا به ام‏روز شده
بر اثر شهادت آن حضرت بوده است.
»

+ مطالب مرتبط: «قیام حضرت سیدالشهداء(ع) و سرنگونی خلافت بنی‏امیه» و «قیام حضرت سیدالشهداء(ع) و قیام امام خمینی(ره)».

یا حسین شهید


فرقون

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/12:: ساعت 2:59 عصر

سلام.

این هم نوعی جنون و عدم تعادل می‏تونه باشه؛
وسواس.
این که تصمیم بگیری هر روز بنویسی،
اگر چه از خودت نباشه،
ولی دغدغه‏ات باشه.
و اینکه اگه ننوشتی انگار گم‏شده‏ای داری،
و کار واجبی رو ترک کردی.
پس هر روز قسمتی از افکار و دغدغه‏ها رو،
به قول هادی قربانی عزیز،
که ان‏شاءالله هرجا هست با عزت و عافیت بزید،
با یه بیل می‏ریزی تو فرقون وب‏لاگ.
بیل هم که حساب و کتاب نداره،
هر روز می‏بینی ملات‏ات یه چیزی کم داره.
می‏گی بذار یه کم از این بریزم،
فردا یه کم از اون.
اینه که وب‏لاگ رو کردی کشکول همه چی و هیچ چی،
خراب‏آباد نفسانی.
*
ام‏روز امام از فرنس می‏آد.
نمی‏دونم باید گل ببرم یا شیرینی،
البته شیرینی که نمی‏شه، هنوز ماه صفره.
نمی‏دونم برم سر در دانش‏گاه یا بهشت زهرا(س)،
البته بعیده که به دانش‏گاه برسیم،
از زور جمعیت و تافیک وسط شهر،
هم‏چنین به بهشت زهرا(س).
شاید خوبه مثل آسید صادق طباطبایی بریم چلوکبابی مدائن،
بعد اِن سال.
شاید هم باید تو ترافیک افتتاح تونل توحید وایسیم
ببینیم ملت چه فحش‏هایی به دهه زجر می‏دن.

شاید هم باید بشینیم مثل آدم
تکلیف ام‏روز و هرروزمون رو معلوم کنیم؛
دیو، فرشته،
جبهه سبز، طرف‏داران ولایت،
لیبرال، دینی،
حجتیه‏ای، انقلابی.

اصلاً کاش درست بفهمیم اصلاً جبهه ام‏روز چی هست،
بعد ببینیم باید کدوم ور وایسم و چه‏طوری.

حسین(ع) جان، ما رو هم سوار کشتی سریع‏السیرت کن


رساله حقوق - دیگران 2

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/11:: ساعت 10:21 صبح

سلام.

بخش پنج‏ام رساله حقوق، منسوب به حضرت سجاد -علیه السلام-.
- - - - - -

...
و اما حق کسی که به تو نیکی کرده،
این است که او را سپاس‏گزار باشی.
و نیکی او را به‏یاد داری و برای او نام نیک به‏دست آری.
و میان خود و خدای عزوجل او را خالصانه دعاگویی.
هرگاه چنین کردی در نهان و آشکارا سپاس او گفته باشی.
آنگاه اگر توانی روزی او را پاداش نیکو دهی.

‌و اما حق اذان‌گو این است که بدانی
او خدای تو -عزوجل- را به‏یادت می‌آورد و تو را به نصیبت می‌خواند.
و بر انجام واجبی که خدا بر تو نهاده یاری می‌دهد.
پس او را بر این کار چنان سپاس گو که نیکوکار بر خود را سپاس می‌گویی.‌

و اما حق پیش‏نماز تو آن است که بدانی
او عهده‌دار نمایندگی میان تو و پروردگارت عزوجل است
او از جانب تو سخن می‌گوید و تو از جانب او سخن نمی‌گویی.
او برای تو دعا می‌کند و تو برای او دعا نمی‌کنی.
و مهم ایستادن تو را برابر خدای عزوجل کفایت می‌کند و تو از او کفایت نمی‌کنی.
پس اگر در آن نقصی باشد بر اوست نه بر تو.
و اگر درست باشد، تو شریک او هستی و او را بر تو برتری نیست.
او خود را سپر تو و نمازش را سپر نماز تو کرده.
پس او را به این اندازه سپاس گوی.‌

و اما حق هم‏نشین تو این است که
با او نرم‏خو باشی.
و در سخن گفتن با وی به راه انصاف روی
و از آنجا که نشسته‌ای، جز با رخصت او برنخیزی،
و آن که نزد تو نشیند تواند که بی‌رخصت تو برخیزد و لغزش او را فراموش کنی.
و خوبی‌های او را حفظ کنی و جز سخن نیک به گوش او نگویی.

و اما حق هم‏سایه‌ات،
حفظ اوست در نهان و بزرگداشت اوست در عیان و یاری او اگر ستم‏دیده باشد.
و باید که عیب او را نجویی. و اگر از او زشتی دیدی آن را بپوشانی.
و اگر دانستی اندرز تو را می‌پذیرد او را اندرز دهی
-چنان که بین تو و او بماند-
و هنگام سختی او را رها نکنی.
و از خطای او درگذری.
و گناه او را ببخشی. و با او بزرگوارانه معاشرت کنی.‌

و اما حق رفیق تو این است که
با او با انصاف و بزرگ‏واری هم‏راه باشی.
و چنان که او تو را اکرام می‌کند، وی را اکرام کنی.
و بر او رحمت باشی نه عذاب.

و اما حق شریک این است که اگر غایب باشد، او را کفایت کنی.
و اگر حاضر باشد او را رعایت نمایی و مخالف او حکمی نکنی.
و بی‌مشورت او کاری نرانی.
مال او را نگهبانی کنی و در بسیاری و اندک آن خیانت نورزی.
چه مادام که دو شریک به یک‏دیگر خیانت نکنند دست خدا با آنهاست.

و اما حق مال تو این است که
آن را جز از حلال نگیری. و جز در راه آن خرج نکنی.
و کسی را که سپاس تو نمی‌دارد بر خود مقدم نداری.
پس در آن به‏اطاعت پروردگار کار کن.

و اما حق وام‏خواه تو این است که
اگر مال داری وام او را بپردازی.
و اگر تنگ‏دستی با سخن نیکو او را راضی سازی و با لطف او را از سر خود باز کنی.‌

و حق معاشر آن است که
وی را فریب ندهی. و گول نزنی.
و نی‏رنگ با او به‏کار نبری و در کار او از خدای تبارک و تعالی بترسی.

و حق خصمی که بر تو ادعا دارد.
اگر آنچه دعوی کند درست باشد،
تو گواه او بر خود باشی و بر او ستم نکنی. و حق او را به‏کمال بدهی
و اگر دعوی باطل کند،
با او مدارا کنی و جز راه مدارا پیش نگیری و در کار او خدای خویش را به خشم نیاوری.

و حق خصم تو که بر او دعوی داری، این است که
اگر در دعوی خود راست‏گو باشی، به‏نیکویی با وی سخن گویی.
و حق او را انکار نکنی. و در مطالب‏ات خود از دروغ‏گویی بپرهیزی.
و به‏سوی او توبه کنی و دعوی را رها سازی.

مطالب مرتبط: «رساله حقوق - مقدمه»، «رساله حقوق - حقوق خدا، نفس و اندام»، «رساله حقوق - کارها»، «رساله حقوق - دیگران 1» و «رساله حقوق - دیگران 3».

یا حسین شهید


وسوسه ها و زمزمه ها

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/8:: ساعت 10:45 عصر

سلام.

+ «دوست گرامی جناب حجت الاسلام و المسلمین احمد منتظری
با سلام درگذشت فقیه مبارز مرحوم آیت الله العظمی منتظری را
به حضرتعالی و بیت مکرم منتظری تسلیت عرض می‌کنم
و از خداوند منان برای آن عالم بزرگ علو درجات و مغفرت و رحمت آرزومندم.
این ضایعه عظیمی است که مجموعه علمای دین باید نسبت به جبران آن اقدام کنند.
وجود کسانی چون آیت‌الله العظمی منتظری برای نسل جوان این کشور مدرکی بود
که آنان را به برخوردی عمیق‌تر با نیازهایشان برای بهره‌مندی از پشتوانه‌های روحانیت آگاه متقاعد می‌کرد.
امیدوارم اینک که او از میان ما رفته است
دانشمندانی دیگر این ضرورت انکارناپذیر را پاسخ بگویند
و اجازه ندهند که وسوسه‌ها و زمزمه‌ها
آنان را از تکالیفی که نسبت به اسلام و نسل‌های امروز و فردا دارند منصرف کند.
میرحسین موسوی»

خدا همه‏مون رو بیامرزه

.: تکمله جمعه 9 بهمن 1388؛ 12 ظهر :.
در این باره نامه امام(ره) و پیام تسلیت رهبر رو هم ببینیم. شخصاً برداشت بدی نسبت به عبارت «وسوسه ها و زمزمه ها» دارم، ان‏شاءالله که درست نیست.


<      1   2   3   4   5   >>   >


بازدید امروز: 109 ، بازدید دیروز: 33 ، کل بازدیدها: 483522

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ