سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باز هم برای تو

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/8:: ساعت 12:52 صبح

سلام.

این اولین باری نیست که برای تو می‏نویسم.
هرچند، چه اهمیتی داره که کسی بفهمه.
شاید خودت هم نفهمی.
حتی ممکن‏ه یک بار هم تو عمرت اینها رو نخونی.
ولی برای من ارزش داره،
بعد یه روز خسته‏کننده،
و برنامه‏های خونه،
بعد نیمه شب بشینم و برات بنویسم.
فردا می‏آی،
و شاید به یه دست‏دادن مردونه و روبوسی اکتفا کنیم.
اما می‏دونیم که هم‏دیگه رو دوست داریم.
این خیلی حس مهمی‏ه؛
برادری.
دوستی، مرام، خود رو ندیدن، خاطر هم رو خواستن.
*
نمی‏خوام پنهون کنم که دارم زور می‏زنم و می‏نویسم،
چه بدی داره؟
بگردی تو وجودت، ببینی تو کجاهاش علقه‏ی داداش‏ات هست.
یه کم اون‏ورتر، این‏ورتر.
برادر یعنی یه عمر سروکله زدن،
شاخ و شونه کشیدن،
با هم تجربه کردن،
به هم امر و نهی کردن،
سر هم داد کشیدن،
تو یه مهمونی به هم تکیه کردن و بقیه رو برانداز کردن،
با دوست‏های هم دوست شدن،
به مشکلات هم فکر کردن و دنبال راه حل گشتن.
**
اصلاً می‏دونی،
می‏خوام بگم قشنگ‏ترین جای برادری اونجاست که می‏فهمی
داداش‏ات می‏خواد یه تصمیم مهم بگیره؛
مثل تعیین رشته، خواب‏گاه گرفتن،
بالاترش
زن گرفتن.
آخه من و تو، هر دومون این موقعیت‏ها رو نسبت به هم داشتیم.
فکر می‏کنم اگه من می‏شینم و فکر می‏کنم
که تو الآن کجایی و چی کار می‏کنی،
برات پست می‏نویسم و فکر می‏کنم و غصه می‏خورم،
مگه می‏شه تو همین کارها رو برام نکرده باشی و نکنی.
اگه من فکر کنم که تو با فلان‏جور دختر می‏تونی خوش‏بخت بشی یا نه،
مگه می‏شه تو همین فکرها رو برا من نکنی؟
به لحظه لحظه خواب‏گاه‏ات فکر می‏کنم.
وقتی مامان زنگ‏ات می‏زنه کمک‏اش می‏کنم باهات به‏تر ارتباط بگیره.
چونه می‏زنم که نکنه تصمیم اشتباهی بگیرن برات.
می‏دونم که تو ارزش‏اش رو داری.
تو به‏ترینی.
به‏ترین برادری که آدم می‏تونه تو این شرایط داشته باشه.
***
تو رو به خدا می‏سپارم،
همون‏طور که بابا و مامان رو
و بقیه خانواده رو
و همه دوستان رو
و حق‏داران رو.
محکم باش،
مهربون و منعطف.
خدا رو فراموش نکن،
مطمئن باش که اون هم فراموش‏مون نکرده و نمی‏کنه.
این ماییم که مثل بچه‏های تقس باهاش قایم موشک بازی می‏کنیم.
****
24 سالگی خوبی داشته باشی.

در پناه شهید کربلا


رساله حقوق - دیگران 1

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/6:: ساعت 11:15 عصر

سلام
هر کدام از این حقوق دنیایی است که توجه به آن و اداکردن‏اش برکتی به زندگی آدم می‏دهد.
- - - - - -

و حق فرمان‏روا این است که بدانی
تو وسیله آزمایش او هستی.
و او با قدرتی که خدا وی را بر تو داده، آزموده می‌شود،
و بر توست که خود را گرفتار خشم او نسازی.
و به‏دست خود او را به هلاکت نیندازی
و در بدی که به تو می‌کند شریک او نشوی.‌

و اما حق آنکه آموزگار توست این است که
او را بزرگ داری و مجلس او را محترم شماری.
و به گفته او گوش دهی. و به او روی آوری.
و بانگ خود را در محضر او بلند نکنی
و اگر کسی از او پرسشی کند تو پاسخ ندهی تا او خود پاسخ دهد.
و در محضر او با کسی سخنی نگویی و پیش او کسی را عیب نکنی
و اگر پیش روی تو از او بد گویند از وی دفاع کنی.
و عیب‌های او را بپوشانی و نکویی‌های او را آشکار سازی.
و با دشمن او ننشینی و دوست او را دشمن نگیری.
پس اگر چنین کردی فرشتگان خدا گواهی دهند که تو برای خدا
-نه برای مردم-
نزد وی رفته‌ای و از او علم آموخته‌ای.‌

و حق آن کس که مالک توست
این است که او را اطاعت کنی و جز در آنچه موجب خشم خداست
نافرمانی او نکنی.
چه اطاعت مخلوق در معصیت خالق روا نیست.

و اما حق رعیت که تو بر آنان قدرت داری این است که
بدانی آنان به‏خاطر ناتوانی خود و قدرت تو رعیت تواند.
پس واجب است که با آنان به عدالت رفتار کنی
و برای ایشان پدری مهربان باشی،
و نادانی‌شان را ببخشی و در کیفرشان شتاب نکنی
و هر قدرتی که خدای عزوجل به تو عطا فرموده آن را سپاس گویی.

و اما حق آنان که در علم رعیت تواند، این است که
بدانی خدای عزوجل با علمی که به تو داده و گنجینه‌هایی که بر تو گشوده،
تو را سرپرست آنان کرده است.
پس اگر مردمان را نیکو تعلیم دهی،
بر آنان درشتی نکنی و بر ایشان خشم نگیری
خدا به فضل خویش علم تو را بیفزاید.
و اگر علم خود را از مردم بازگیری
یا هنگامی که از تو آموختن علم می‌خواهند با آنان درشتی کنی
بر خداست که علم و جمال آن را از تو باز گیرد
و مرتبه تو را در دل‏ها ساقط کند.

و اما حق زن این است که بدانی
خدای عزوجل او را مایه آرامش و انس تو کرده
و این نعمتی است از خدا بر تو.
پس او را گرامی بداری و با او مدارا کنی
و اگر چه حق تو بر او واجب‌ترست، اما بر توست که بر او رحمت آری.
و خوراک و پوشاک او را آماده سازی
و اگر از روی نادانی کاری کند بر او ببخشی که او گرفتار توست.

و اما حق مملوک این است که بدانی او آفریده پروردگار تو،
و فرزند پدر و مادر توست. گوشت تو و خون توست.
تو مالک او شده‌ای اما نه آنکه او را، یا اندامی از اندام‏های او را آفریده باشی.
و یا او را روزی داده باشی.
بلکه خدای عزوجل این کارها را از تو کفایت کرده،
سپس او را مسخر تو ساخته، و تو را امین بر او دانسته
و او را به تو سپرده تا هر نیکی که درباره او می‌کنی برای تو نگاه دارد.
پس چنانکه خدا درباره تو نیکویی کرده تو در حق آن بنده نیکویی کن
و اگر او را ناخوش داشتی، او را عوض کن
تا آفریده خدا را آزار نداده باشی.

و حق مادرت این است که بدانی
او تو را در جایی برداشته که کسی، کسی را بر نمی‌دارد.
و از میوه دل خود به تو داده که کسی به دیگری نمی‌دهد.
و تو را با همه اعضای خود نگاه‏بانی کرده،
و باکی نداشته است که خود گرسنه ماند و تو را سیر سازد.
و خود تشنه ماند و تو را سیراب کند.
و برهنه باشد و تو را بپوشاند.
و خود در آفتاب باشد و تو را در سایه نگاه دارد.
و به‏خاطر تو بی‏داری کشد و تو را از گرما و سرما نگاه دارد،
تا تو برای او باشی.
پس جز به یاری خدا و توفیق او از عهده سپاس او بر نخواهی آمد.

اما حق پدر تو این است که بدانی
او اصل توست و اگر او نبود، تو نمی‌بودی.
پس هر گاه در خود چیزی دیدی که تو را شادمان ساخت،
بدان که اصل آن نعمت را از پدرت داری.
و خدا را بر آن سپاس گوی و آن اندازه که می‌توانی شکر او گوی.‌

و اما حق فرزند تو این است که بدانی
او از توست و در نیک و بد این جهان پیوسته به تو.
و تو به حکم ولایتی که بر او داری،
در آداب نیک آموختن و شناساندن خدای عزوجل
و کمک‏کردن وی بر اطاعت خدا مسئول او هستی،
پس در کار او هم‏چون کسی باش که می‌داند
در نیکویی وی را پاداش، و در بدی او را کیفر می‌دهد.

و اما حق برادرت این است که بدانی
او دست تو، و عزت تو، قوت توست.
پس او را سلاح نافرمانی خدا مساز
و وسیله ستم بر آفریدگان خدا قرار مده
و برابر دشمنان‏اش یاری او را ترک مکن
و نصیحت خود را از او بازمگیر -اگر در فرمان خدا باشد-
و گرنه خدا را از او بزرگ‌تر بدان.

مطالب مرتبط: «رساله حقوق - مقدمه»، «رساله حقوق - حقوق خدا، نفس و اندام»، «رساله حقوق - کارها»، «رساله حقوق - دیگران 2» و «رساله حقوق - دیگران 3».

یا حسین شهید


قیام حضرت سیدالشهداء(ع) و سرنگونی خلافت بنی‏امیه

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/5:: ساعت 10:1 عصر

سلام.
چهار دهه از آغاز ماه محرم گذشته. تو این ایام حرف‏هایی شنیده‏ایم و گفته‏ایم، خوانده‏ایم و نوشته‏ایم. و البته فکرهایی هم کرده‏ایم. کاش بتوانیم درباره اتفاقات مهمی مانند قیام امام حسین -علیه السلام- به چارچوب فکری مشخصی برسیم. اون‏وقت‏ه که می‏شه فکرمون رو با مراجع علمی محک بزنیم و اصلاح کنیم و عمق ببخشیم و پایه‏ای کنیم برای یافتن ابعاد دیگر این قیام.
ام‏روز بخشی از «آثار و نتایج قیام حضرت سیدالشهداء -علیه السلام-» رو به زبان مرحوم علامه عسکری(ره) از جلد 16 کتاب «نقش ائمه(ع) در احیای دین» مرور می‏کنیم. باز هم تشکر از وب‏لاگ یا علی اکبر.
- - - - - -

«معاویه در مدت چهل سال حکومت بر شام
توانسته بود اهل شام را آن‏چنان که می‏خواهد به‏دور از اسلام پرورش دهد.
صحابه‏ی پیامبر -صلی الله علیه و آله- هم نتوانستند در این باره کاری انجام دهند.
معاویه توانست کاری کند نگذارد امیرالمؤمنین
با نود هزار مرد جنگی
به شام برسد و شام را فتح کند،
لیکن حضرت سیّدالشهداء با سر بریده‏ی خود و یاران‏اش شام را فتح کرد
و شام دگرگون شد
و یزید مجبور شد ذرّیه‏ی پیامبر -صلی الله علیه و آله- را بعد از اسیری
با احترام بسیار به مدینه بازگرداند.

مردم در همه‏ی بلاد اسلامی بیدار شدند.
اولین شورش در مدینه آغاز شد که آن را «واقعه‏ی حرّه» می‏نامند.
دومین شورش در مکه شد.
سومین شورش، شورش توابین بود که چهار هزار نفر بودند.
بعد هم قیام مختار بود.
خلاصه شورش‏ها،
یکی پس از دیگری،
بر پا شد تا خلافت بنی‏امیه سرنگون گردید.
»

+ مطالب مرتبط: «قیام حضرت سید الشهداء(ع) و شکستن قداست خلافت اموی» و «قیام حضرت سیدالشهداء(ع) و قیام امام خمینی(ره)».

یا حسین شهید


رساله حقوق - کارها

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/5:: ساعت 6:55 صبح

سلام.
«خوشا به حال کسی که خدا او را به گزاردن حق‌هایی که بر او واجب فرموده یاری کند و او را موفق و استوار بدارد.‌»
- - - - - -

و حق نماز این است که بدانی...
تو در نماز پیش خدای عزّوجل ایستاده‌ای
و چون این دانستی، مانند بنده خوار حقیر خواستار،
پارسای امیدوار، ترسان اندک مقدار،
زاری کن...
با آرامش و وقار می‌ایستی
و نماز را به‏دل برپا می‌داری
و حدود و حقوق آن را می‌گذاری.‌

و حق حج این است که بدانی آن...
گریختن از گناهان تو به‏سوی اوست.
توبه تو با آن پذیرفته است
و واجبی که خدا برعهده تو نهاده با انجام آن محقق می‌شود.‌

و حق روزه این است که بدانی آن پرده‌ای است
که خدا بر زبان و گوش و چشم و شکم و عورت تو نهاده
تا تو را بدان از آتش بپوشاند.
اگر روزه را واگذاشتی، پرده خدا را پاره کرده‌ای.‌

و حق صدقه این است که بدانی
آن ذخیره تو نزد پروردگار تو است
و سپرده‌ای که نیازی به گواه گرفتن بر آن نداری.
اگر این را دانستی، اطمینان‏ات بدانچه در نهان به امانت می‌سپاری،
بیشتر است تا آنچه در آشکارا می‌دهی.
و می‏دانی که صدقه در این جهان بلاها و بیماری‌ها را از تو بازمی‌دارد،
و در آن جهان از آتش‏ات می‌رهاند.‌

و حق قربانی این است که بدانی
بدان، خدای عزّوجل را می‌خواهی نه آفریدگان او را.
و جز رحمت پروردگار و نجات روح خود از او در روز دیدار، نمی‌خواهی.‌

+ مطالب مرتبط: «رساله حقوق - مقدمه»، «رساله حقوق - حقوق خدا، نفس و اندام»، «رساله حقوق - دیگران 1»، «رساله حقوق - دیگران 2» و «رساله حقوق - دیگران 3».

یا حسین شهید

- - - - - -
+ یکی از بزرگ‏واران بابت اون کار خیر پیغام خصوصی بدون ای‏میل و آدرس گذاشتن، مجبورم اینجا جواب بدم: بله، در مورد شماره حساب مشکلی نیست. خدا خیرتون بده.


از حضرت کاظم -علیه السلام-

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/2:: ساعت 9:25 عصر

سلام.

+
روایت شده است که حضرت کاظم -علیه السلام- زیاد دعا مى‏خواند،
و عرضه مى‏داشت: بار خدایا،
راحتى در هنگام مردن، و عفو و بخشش در هنگام حساب‏رسى را از تو مسألت مى‏کنم.
و این جمله را تکرار مى‏کرد.
یکى از دعاهاى آن حضرت این بود:
گناه بنده تو بزرگ است و عفو و گذشت از جانب تو نیکوست.
آن حضرت از خشیت خدا چندان مى‏گریست که محاسن او از اشک تر مى‏شد.
هیچ کس به‏اندازه ایشان به خانواده و خویش‏آوندان‏اش رسیدگى نمى‏کرد.
شب هنگام به فقراى مدینه سرکشى مى‏کرد
و زنبیلى پر از درهم و دینار و آرد و خرما با خود مى‏برد
و بر در خانه‏هاى آنان مى‏گذاشت
و آنها نمى‏فهمیدند که این پول و اجناس از طرف چه کسى آمده است.
*

موسى بن جعفر را به‏خاطر سخت‏کوشى و شدّت عبادت‏اش، عبد صالح مى‏گفتند.
اصحاب ما روایت کرده‏اند که آن حضرت
سرشب به مسجد رسول خدا -صلى الله علیه وآله- رفت و به سجده افتاد؛
شنیده شد که در سجودش مى‏گوید:
بزرگ است گناه من، و عفو از تو نیکوست،
اى آنکه سزاوار آنى که از تو پروا کنند، و اى آنکه اهل آمرزشى.
و این جمله را تا صبح تکرار مى‏کرد.
موسى بن جعفر، انسانى با سخاوت و بزگوار بزرگوار*** بود.
هرگاه مى‏شنید کسى حرف‏هاى ناراحت‏کننده‏اى درباره او گفته است،
ایشان همیانى پر از هزار دینار برای‏اش مى‏فرستاد.
**

یا موسی بن جعفر الکاظم

- - -
* الإرشاد: رُویَ أنَّهُ (الکاظم) کانَ یَدعو کَثیراً فَیَقولُ: اللَّهمَّ إنّی أسألُکَ الرّاحَةَ عِندَ المَوتِ وَالعَفوَ عِندَ الحِسابِ وَیُکَرِّرُ ذلک. وَکانَ مِن دُعائِهِ علیه السلام: عَظُمَ الذَّنبُ مِن عَبدِکَ فَلیَحسُن العَفوُ مِن عِندِکَ. وَکانَ یَبکی مِن خَشیَةِ اللَّهِ حَتَّى تَخضَلُّ لِحیَتُهُ بِالدُّموعِ. وَکانَ أوصَلُ النّاسِ لأهلِهِ وِ رَحِمِهِ وَکانَ یَتَفَقَّدُ فُقَراءَ المَدینَةِ فی اللَّیلِ فَیَحمِلُ إلیهِم الزَّنبیلَ فیهِ العَینُ وَالوَرَقُ وَالأدِقَّة وَالُّتمورُ فَیوصِلُ إلَیهِم ذلک وَلا یَعلَمونَ مِن أیِّ جَهَةٍ هُوَ.
** الحَسَنُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ یَحیَى العَلَویِّ حَدَّثَنی جَدّی: کانَ موسَى بنُ جَعفَرٍ یُدعى‏ العَبدُ الصّالِحُ مِن‏عِبادَتِهِ وَاجتِهادِهِ. رَوى أصحابُنا أنَّهُ دَخَلَ مَسجِدَ رَسولِ اللَّهِ صلى الله علیه وآله فَسَجَدَ سَجدَةً فی أوَّلِ اللَّیل، وَسُمِعَ وَ هُوَ یَقولُ فی سُجودِهِ: عَظُمَ الذَّنبِ عِندی فَلیَحسُن العَفوُ عِندَکَ، یا أهلَ التَّقوى وَ یا أهلَ المَغفِرَةِ. فَجَعَلَ یُرَدِّدُها حَتَّى أصبَحَ وَ کانَ سَخیّاً کَریماً، وَکانَ یَبلُغُهُ عَنِ الرَّجلِ أنَّهُ یُؤذیهِ فَیَبعَثُ إلَیهِ بِصُرَّةٍ فیها ألفَ دینار.

- - - - - -
*** با تشکر از دقت نظر خوانندگان گرامی.


از حضرت مجتبی -علیه السلام-

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/2:: ساعت 9:15 عصر

سلام.

+
در کتاب (احتجاج) روایت شده که مردى به خدمت امام حسن -علیه السّلام- رفت و گفت:
یابن رسول اللّه!
گردن‏هاى ما را ذلیل کردى و ما شیعیان را غلامان بنى امیّه گردانیدى،
حضرت فرمود: به چه سبب؟
گفت: به سبب آنکه خلافت را به معاویه گذاشتى.
حضرت فرمود: به خدا سوگند که یاورى نیافتم
و اگر یاورى مى‏یافتم شب و روز با او جنگ مى‏کردم تا خدا میان من و او حکم کند
ولیکن شناختم اهل کوفه را و امتحان کردم ایشان را
و دانستم که ایشان به کار من نمى‏آیند
عهد و پیمان ایشان را وفائى نیست و برگفتار و کردار ایشان اعتمادى نیست،
زبان‏شان با من است و دل ایشان با بنى امیّه است.
*
جنادة بن ابى امیّه روایت کرده است که
در مرض حضرت امام حسن -علیه السّلام- که به آن مرض ارتحال فرمود به خدمت او رفتم
... گفتم: یابن رسول اللّه! مرا موعظه فرما!
قال نعم: اِستَعِدَّ لِسَفَرِکَ وَحَصِّل زادَک قَبلَ حُلُولِ اَجَلِکَ.
فرمود که مهیاى سفر آخرت شو و توشه آن سفر را پیش از رسیدن اجل تحصیل نما
و بدان که تو طلب دنیا مى‏کنى و مرگ ترا طلب مى‏کند
و بار مکن اندوه روزى را که هنوز نیامده است بر روزى که در آن هستى؛
و بدان که هر چه از مال تحصیل نمائى زیاده از قوت خود بهره نخواهى داشت
و خزینه دار دیگرى خواهى بود؛
و بدان که در حلال دنیا حساب است و در حرام دنیا عقاب
و مرتکب شبهه‏هاى آن شدن موجب عتاب است،
پس دنیا را نزد خود به منزله مردارى فرض کن و از آن مگیر
مگر به قدر آنچه ترا کافى باشد
که اگر حلال باشد زهد در آن ورزیده باشى
و اگر حرام باشد در آن وِزْر و گناهى نداشته باشى؛
زیرا که آنچه گرفته باشى بر تو حلال باشد چنانچه میته حلال مى‏شود
در حال ضرورت و اگر عتابى باشد عتاب کمتر باشد
و از براى دنیاى خود چنان کار کن که گویا همیشه خواهى بود
و براى آخرت خود چنان کار کن که گویا فردا خواهى مرد
و اگر خواهى که عزیز باشى بى‏قوم و قبیله،
و مهابت داشته باشى بى‏سلطنت و حکمى،
پس بیرون رو از مذلّت معصیت خدا به‏سوى عزّت اطاعت خدا.
**
معاویه از براى آن ملعونه
(زن امام مجتبی، جَعْدَه دختر اَشْعَث بن قیس)
وفا به عهدهاى خود نکرد
و به روایتى آن مالى که وعده کرده بود به او داد
ولیکن او را به حباله یزید درنیاورد و گفت:
کسى که با حسن -علیه السّلام- وفا نکرد با یزید وفا نخواهد کرد.
***
... حضرت رسول اکرم -صلى اللّه علیه و آله و سلّم- فرمود:
... هرکه بر فرزندم حسن بگرید
دیده‏اش کور نشود روزى که دیده‏ها کور مى‏شود؛
و هرکه بر مصیبت او اندوه‏ناک شود، اندوه‏ناک نشود دل او
در روزى که دل‏ها اندوه‏ناک شوند،
و هرکه در بقیع او را زیارت کند، قدم‏اش بر صراط ثابت گردد
در روزى که قدم‏ها بر آن لرزان است.

یا حسن بن علی المجتبی


نماز کسالت‏بار

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/2:: ساعت 12:55 صبح

سلام

قبول دارم،
قبول.
اگه دوست داری اعتراف کنم،
اعتراف می‏کنم.
شاید وسیله‏ای به‏سمت توبه باشه.
اینکه نمازهام نماز نیست،
و اینکه در نماز کسل‏ام.
پس لابد منافق‏ام.*
قبول.
حالا یعنی راهی هم نیست که دست‏ام رو بگیری؟
که پاک‏ام کنی؟
نکنه به دینی غیر از دین احمد(ص) بمیرم...

یا حسین، شما برامون استغفار کن

- - -
* آیات 142 النساء و 54 التوبه


رساله حقوق - حقوق خدا، نفس و اندام

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/1:: ساعت 12:40 صبح

سلام.
+ رساله حقوق منتسب به مولانا حضرت سید الساجدین -علیه السلام-؛ به نقل از «خصال» شیخ صدوق -رضوان خدا بر او باد-.
«خوشا به حال کسی که خدا او را به گزاردن حق‌هایی که بر او واجب فرموده یاری کند و او را موفق و استوار بدارد.»
- - - - - -

«اما حق بزرگ خدا بر تو،
آن است که او را بپرستی. و چیزی را شریک او نسازی.
چون از روی اخلاص چنین کردی برای تو بر خود قرار دهد،
که کار دنیا و آخرت‏ات را بسازد.‌

و حق نفس تو بر تو این است که آن را در طاعت خدای عزوجل بداری.‌

و حق زبان،
بازداشتن آن است از سخن زشت. و خوی‏دادن آن بر (گفتار) نیک
و واگذاشتن آنچه در آن سودی نیست.
و نیکویی به مردم و سخن نیک درباره آنان.

و حق گوش
بازداشتن آن است از شنودن غیبت و آنچه شنیدن‏اش روا نیست.

و حق چشم این است که
آن را از آنچه بر تو روا نیست، بپوشانی.
و با نگریستن بدان پندگیری.

و حق دست آن است که آن را در آنچه بر تو روا نیست،
نگشایی.

و حق دو پای تو آن است که
به آنها در آنجا که بر تو روا نیست، نروی؛
چه، با این دو پاست که بر صراط می‌ایستی.
پس بنگر که تو را نلغزانند که در آتش بیفتی.

حق شکم تو این است که آن را ظرف حرام نسازی
و بیش از سیری نخوری.

و حق عورت تو این است که آن را از زنا بازداری
و آن را از دیده‌ها بپوشانی.‌
»

+ مطالب مرتبط: «رساله حقوق - مقدمه»، «رساله حقوق - کارها»، «رساله حقوق - دیگران 1»، «رساله حقوق - دیگران 2» و «رساله حقوق - دیگران 3».

یا رقیه بنت الحسین


رساله حقوق - مقدمه

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/10/29:: ساعت 11:17 عصر

سلام.
مقدمه رساله حقوق امام سجاد -علیه السلام- به نقل از سایت شهید آوینی(ره). پس «خوشا به حال کسی که خدا او را به گزاردن حق‌هایی که بر او واجب فرموده یاری کند و او را موفق و استوار بدارد.»
- - - - - -

«بدان‏که خدای عزوجل را بر تو حق‌هاست،
که تو را فراگرفته است در هر جنبشی یا آرامشی،
یا حالتی یا در هر جایی که در آن فرود آیی،
یا در عضوی که آنرا بگردانی یا در هر ابزاری که در آن تصرف کنی.‌

پس بزرگ‏ترین حق‌های خدای -تبارک و تعالی- برتو،
آن است که برای خود واجب ساخته، که آن اصل حق‌هاست.


پس آنچه برتو برای تو واجب ساخته، از سرتا به پاست،
با اندام‌های گوناگون که تراست.
پس خدای عزوجل - برای زبان تو بر تو حقی قرار داده است
و برای گوش تو برتو حقی، و برای دیده‌ات بر تو حقی،
و برای دست‏ات بر تو حقی، و برای پای‏ات برتو حقی،
و برای شکم‏ات برتو حقی، و برای عورت‏ات برتو حقی،
پس این هفت اندامند که کارها با آنها پدید آید.‌


پس خدای عزوجل برای کارهای تو، برتو حق‌ها نهاده است.
برای نمازت حقی و برای روزه‌ات حقی.
و برای صدقه‌ات حقی، و برای قربانی‏ات حقی.
و برای کارهای‏ات برتو حق‌هاست.

سپس حق‌های دیگران که بر تو واجب است.‌
واجب‌ترین آن بر تو حق‌های پیشوایان است.
پس حق‌های رعیت تو. پس حق‌های خویش‏آوند تو.
این حق‌هاست که از آن حق‌هایی جدا می‌شود.‌

اما حق پیشوایان تو سه حق است.
واجب‌ترین آن حق آنکه تو را با نیرو اداره کند.
پس حق آنکه تو را تعلیم دهد.
پس حق آنکه مالک تو باشد.
و هرکس که تدبیر کار با او باشد پیشواست.‌

و حق‌های رعیت تو سه حق است،
واجب‌ترین آن بر تو حق کسی که به‏خاطر قدرت تو رعیت توست.
پس حق کسی که در آموختن رعیت توست، چه نادان رعیت داناست.
پس حق کسی که بر آن تسلطی داری؛ زن یا غلام یا کنیز.

و حق‌های خویش‏آوندان تو بسیار است و به‏هم پیوسته
به‏اندازه نزدیکی پیوند خویش‏آوندی.‌
و واجب‌تر آن بر تو حق مادر توست. پس حق پدرت.
پس حق فرزندت. پس حق برادرت
پس نزدیک‌تر، پس نزدیک‌تر، پس سزاوارتر، پس سزاوارتر.

سپس حق مولای تو که بر تو حق نعمت دارد.
پس حق آنکه هم‏اکنون به تو نعمت می‌دهد
(ظاهراً: حق آنکه تو بر او نعمتی داری. چنان که در تفصیل به‏خوبی آشکار است).‌
پس حق آنکه به تو احسانی کرده.
پس حق آن که برای نماز تو اذان می‌گوید. پس حق پیش‌نماز تو.
پس حق هم‏نشین تو. پس حق همسایه تو.
پس حق رفیق‌ تو. پس حق شریک تو.
پس حق مال تو. پس حق وام‏خواه تو.
پس حق آنکه با تو آمیزش دارد.
پس حق آنکه بر تو ادعایی دارد. پس حق آنکه تو بر او ادعایی داری.
پس حق آنکه با او مشورت کنی. پس حق آنکه رأی خود را به تو گوید.
پس حق آنکه از او اندرز خواهی. پس حق آنکه تو را اندرز دهد.
پس حق آنکه از تو بزرگ‏تر است. پس حق آنکه از تو کوچک‏تر است.
پس حق آنکه از تو چیزی خواهد. پس حق آنکه تو از او چیزی خواهی.
پس حق آنکه به گفتار یا به کردار به تو بدی کرده، از روی عمد یا بدون عمد.
پس حق هم‏دینان تو. پس حق اهل ذمه تو (که در پناه مسلمانان‌اند).
پس حق‌هایی که به موجب‏های گوناگون و سبب‌های مختلف پدید می‌آید.


خوشا به حال کسی که خدا او را به گزاردن حق‌هایی که بر او واجب فرموده
یاری کند و او را موفق و استوار بدارد.‌
»

+ مطالب مرتبط: «رساله حقوق - حقوق خدا، نفس و اندام»، «رساله حقوق - کارها»، «رساله حقوق - دیگران 1»، «رساله حقوق - دیگران 2» و «رساله حقوق - دیگران 3».

یا حسین شهید

- - - - - -
+ پیدا کنید حق وب‏لاگ‏نویس را. و بیابید حق وب‏لاگ‏خوان را.
++ پست کار خیر رو که یادتون هست. خدا رو شکر تا حالا 400 هزار تومان برای جهیزیه جور شده که لااقل 400، 500تای دیگه کم داریم. بقیه موردها هم سرجاش‏ه. همت کنید شرمنده نشیم. هر کمکی هرقدر کوچک برکت خودش رو داره.


ذکر بسیار

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/10/29:: ساعت 12:22 صبح

سلام.
+ این روزها، سخت‏ترین روزهای سفر کاروان اسرا، حضرت سجاد -علیه السلام-، حضرت زینب -سلام الله علیها- و حضرت باقر -علیه السلام- است...
++ ذکری از فضایل حضرت باقر -علیه السلام- به نقل از سایت حاج آقا.
- - - - - -

امام صادق -علیه السلام-:
پدرم -علیه السلام- بسیار ذکر خدا مى‏گفت،
هر وقت با ایشان راه مى‏رفتم مى‏دیدم ذکر خدا مى‏گوید.
هر وقت با ایشان غذا مى‏خوردم مى‏دیدم ذکر خدا مى‏گوید.
با مردم مشغول صحبت‏کردن بود، امّا این کار او را از ذکر خدا باز نمى‏داشت.
مى‏دیدم زبان‏اش به کام‏اش چسبیده است و لا اله الا اللَّه مى‏گوید،
او ما را جمع مى‏کرد و دستور مى‏داد تا هنگام طلوع آفتاب ذکر بگوییم.
به کسانى از ما که قرآن بلد بودیم مى‏فرمود قرآن بخوانیم
و به کسانى که قرآن‏خواندن نمى‏دانستند، دستور مى‏داد ذکر بگویند.*


امام صادق -علیه السلام-:
امام باقر -علیه السلام- خوش‏صداترین مردم بود.**


سلیمان بن قرم:
ابو جعفر محمّد بن على پان‏صد تا شش‏صد تا هزار درهم به ما صله و انعام مى‏داد،
و از صله‏دادن به برادران و ملاقات‏کنندگان‏اش
و کسانى که به امید و آرزوى کمکى نزد او مى‏آمدند،
خسته نمى‏شد.***

* الإمامُ الصّادقُ -علیه السلام-: کانَ أبی -علیه السلام- کَثیرَ الذِّکر لَقَد کُنتُ أمشی مَعَهُ وَ إنَّهُ لَیَذکُرُ اللَّهَ، وَ آکُلُ مَعَهُ الطَّعامَ وَ إنَّهُ لَیَذکُرُ اللَّهَ، وَلَقد کانَ یُحَدِّثُ القَومَ وَ ما یَشغَلُهُ ذلک عَن ذِکرِ اللَّهِ وَ کُنتُ أرى لِسانَهُ لازقاً بِحَنَکِهِ یَقولُ: لا إلِهَ إلا اللَّهَ، وَ کانَ یَجمَعُنا فَیَأمُرُنا بالذِّکرِ حتَّى تَطلُعَ الشَّمسُ وَ یَأمُرُ بِالقَرائَةِ مَن کانَ یَقرَأُ مِنّا وَ مَن کانَ لا یَقرَأ مِنّا أمَرَهُ بِالذِّکرِ.
** عنه -علیه السلام-: وَکانَ أبو جَعفَر -علیه السلام- أحسَنُ الناس صَوتاً.
*** سُلَیمانُ بنُ قرمٍ: کانَ أبو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ بنُ علیٍّ -علیهما السلام- یُجیزُنا بِالخَمس مِائَةِ دِرهَمٍ إلى السِّتِ مائَةِ إلى الألفِ دِرهَمٍ وَکانَ لا یَمُلُّ مِن صِلَةِ الإخوانِ وَ قاصِدیهِ وَ مُؤَمِّلیهِ وَ راجیهِ.

یا حسین شهید


<      1   2   3   4   5   >>   >


بازدید امروز: 101 ، بازدید دیروز: 33 ، کل بازدیدها: 483514

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ