سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سه نوع ولایت در قرآن

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/4/16:: ساعت 1:2 صبح

سلام.

1- سوره‏ی توبه آیه 71:
«و المؤمنون و المؤمنات، بعضهم اولیاء بعض
یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر...»

ولایتی که مؤمنان به یک‏دیگر دارند، دو طرفه است
و جواز امر به معروف و نهی از منکر.

پرانتز(سوره‏ی توبه آیه 67:
«المنافقون و المنافقات، بعضهم من بعض
یأمرون بالمنکر و بنهون عن المعروف...»

منافقین بر یک‏دیگر ولایتی ندارند.
)پرانتز

2- سوره‏ی بقره آیه 257:
«الله ولی الّذین آمنوا یخرجهم من الظّلمات الی النّور
و الّذین کفروا أولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم من النّور الی الظلمات...»

ولایت الهی که متناسب با ایمان باعث خروج از ظلمت به‏سمت نور می‏شه.
ایمان هم همان اعمال ایمانی ما است.
هربار که با چشم عملی براساس ایمان می‏کنیم، در آن لحظه مشمول این ولایت هستیم.
اگر لحظه‏ای عمل کافرانه‏ای انجام بدهیم همان لحظه مشمول‏مان می‏شود.
پس هر لحظه‏ی ما جنگی است و انتخابی.
هر لحظه یا به‏سمت نوری یا ظلمات.
خدا نکند کسی کلاً ظلمات بشود.
مانند آیه 95 سوره‏ی توبه (إنّهم رجس) که ظاهراً درباره منافقین است.

3- سوره‏ی مائده آیه 55 و 56:
«إنّما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا
الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون...
فأنّ حزب الله هم الغالبون»

ولایت تشریعی.

در مقابل، آیه 51 همین سوره:
«یا ایّها الّذین آمنوا
لا تتّخذوا الیهود و النّصاری أولیاء، بعضهم أولیاء بعض
و من یتولّهم منکم فإنّه منهم...»

اگر ولایت آنها رو قبول کنیم، از آنها خواهیم بود.
* * *

ای خدا، در این ایام البیض ماه رجب،
به‏حرمت معتکفین و خوبان‏ات،
اهدنا الصّراط المستقیم.
صراط الّذین أنعمتَ علیهم،
اونهایی که مورد غضب‏ات نیستند و اونهایی که گم‏راه نیستند.

یا علی

- - - - - -
قبل از لینک‏ها یه سؤال بپرسم؛ کسی منشوری در مورد احساسات و وظایف یک «عمو» سراغ داره؟!؟ شدیداً محتاج راه‏نمایی شده‏ام.

درباره‏ی میلاد
+ و + و +

درباره‏ی اعتکاف
+

درباره‏ی روز پدر
+

لینک‏های زندگی
+ و + و +

-) جناب «ره‏سپار» فرموده‏اند:
«یه آیه دیگه هم هست که خیلی دوست‏داشتنی‏ه: ذلک بان الله مولی الذین امنوا، و ان الکافرین لا مولی لهم. گویا سروری و بالامقامی اهل ایمان از نگاه قرآن امری بدیهی است: این برای این است که خداوند مولای مومنان است، و کافران مولایی ندارند. (فتح-11) چیزی که هنوز باورش نکرده‏ایم...»


تبلیغ و تزیین

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/4/14:: ساعت 12:48 صبح

سلام.

1- امروز یه جلسه توجیهی حج داشتیم و بعدش هم به‏طرز حیرت‏آوری جرأت فرموده، تک و تنها رفتیم واکسن زدیم. جلّ الخالق!

2- یه مجموعه‏ی چهار جلدی نهاد برامون فرستاده بود، یه 13 جلدی اداره کل امور فرهنگی وزارت علوم، یه مجموعه‏ی جدید هم نهاد به‏اش اضافه کرد. الحمدلله ما که از این داستان‏ها و اشعار چیز زیادی سر در نیاوردیم، نشستیم یه دور دیگه کتاب اعمال آقای فلاح زاده رو بخونیم. شاید یه دور دیگه هم لازم بشه. البته هنر کردیم رفتیم یه حمد و سوره هم درست کردیم خیر سرمون. خدا به‏خیر بگذرونه. از خوانندگان عزیز هم تقاضای عاجزانه می‏شه که حلال‏مون کنید.

3- مطلب زیر نکته‏ی جالبی‏ه از جلد اول اون مجموعه‏ی 13 جلدی درباره‏ی گفت‏گو با مسلمانان دیگه و تبلیغ با نام «نسیم تفاهم؛ راه‏بردها و روش‏ها».
- - - - - -

از قول حضرت رسول(ص):
«بعثتُ داعیاً و مبلّغاً ... و خلق ابلیس مزیّناً»
در تزیین، بدون توجه به عمق و باطل یک امر،
آن را به دیگران دیکته می‏کنند.
اما مبلّغ تنها درصدد ترویج حق و حقیقت است
و به باطن امر بیش از ظاهر آن توجه دارد...

یا علی

- - - - - -
+) 13 رجب
+) از آقای حسن‏زاده
+ و ++) «ماه رجب و ملک داعی» و «قصد قلبی و زحمت جوارحی»
+) اندازه‏ی جدید و قدیم
+) سی‏صد آیه برای تو
+) این خانه بی‏دلیل ترک برنداشته است...


داشتن و بودن

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/4/13:: ساعت 12:50 صبح

سلام.

این رو قبلاً هم شاید جور دیگه گفته باشم.

همه‏ی داشته‏ها،
- اونهایی که وقتی داریم قدرشون رو نمی‏دونیم
و وقتی نداریم غصه‏شون رو می‏خوریم -
فقط به‏درد این می‏خورن که ما با داشتن‏شون به‏تر شیم.

داشتن بدون بودن یا شدن فایده که نداره، دردسر هم داره.
پس بیایم به‏جای اینکه غصه‏ی نداشته‏ها رو بخوریم،
غصه‏ی نبودن‏هامون رو بخوریم
و برای به‏تر شدن‏مون با داشته‏های فعلی تلاش کنیم.
مطمئن باشیم که روز «قد تبیّن الرّشد من الغی» می‏رسه.

یا علی

- - - - - -
+) «بیا ای نازنین یارا، نگارا         دمی بنگر خدارا حال مارا
دلم آیینه‏ای دل‏تنگ روی‏ات         بیا نشکن دل آیینه‏ها را»
+) از حضرت جواد(ع)
+) ذکر جمعه
+) این هم یک تحلیل معقول و میانه
+) «پراز هراس و امیدم که هیچ حادثه‏ای         شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست»
+) پیام مثبت


هدیه‏ی میلاد

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/4/12:: ساعت 8:0 صبح

سلام.

1- بعضی آدم‏ها ان‏قدر مهم هستند که می‏ارزه براشون مایه گذاشت.
بنده هم در حد خودم می‏گم.

حسین آقای دسته‏باشی عزیز
بیش‏تر جای پسر حاج آقای جاودان‏ه تا شاگردشون.
این رو البته یه بنده خدایی به ما گفت و به‏حق حرف درستی‏ه.
البته حسین آقا به گردن ما بیش از این حق داره.

از وب‏لاگ جدیدالاحداث‏شون چیزهایی منتخب کرده بودم،
اما گفتم به‏تره اگه فرصت دارید همه‏اش رو ببینید.

این هم هدیه‏ی میلاد حضرت جواد ما.

2- میلاد دردانه‏ی حضرت رضا مبارک

امام جواد (علیه السلام): «اظهار چیزی پیش از آنکه پای‏دار شود مایه تباهی آن است.»

یا علی

- - - - - -
این هم چند تا لینک دیگه:

مذهبی
+) باران به‏موقع!
+ و ++) «ربّ ابن لی عندک بیتاً فی الجنّة» و «لا ملجأ من الله الا الیه»
+) الایام نحن
+) تکیه به رأی خود
+) چند پرسش و پاسخ از آقای بهجت (رحمة الله علیه)

-) «اللهمّ انّی اسئلک بالمولودین فی رجب محمّد بن علی الثانی و ابنه علی بن محمد المنتجب و اتقرّب بهما الیک خیر القرب یا من الیه المعروف طلب و فیما لدیه رغب اسئلک...»

زندگی
+ و ++) «دست تقدیر» و «غروب آفتاب رو نگاه کن»
+) غنی‏سازی اوقات فراغت
+) ماهی‏گیری!
+) I want him to have what he wants, if it’s what I want


مصداق علم

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/4/10:: ساعت 11:55 عصر

سلام.

به‏نظر شما مصداق علم، عالم و أولوا الباب در این آیه چی‏ه؟
- - - - - -

(1) ... قُل هَل یَستوی الّذینَ یَعلَمونَ و الّذینَ لایَعلَمونَ ... (2)
بگو: آیا آنان که اهل علم و دانش‏اند با مردم جاهل نادان یک‏سان‏اند؟

 

(1) أمّن هُوَ قانِتٌ آناءَ اللّیل ساجداً و قائماً
یا آن کس که ساعات شب را به طاعت خدا به سجود و قیام پردازد

یحذَرُ الآخرةَ و یَرجو رحمةَ رَبّه
و از عذاب آخرت ترسان و به رحمت الهی امیدوار است؟!؟

 

(2) إنّما یتذَکّرُ أولوا الألبابِ
منحصراً خردمندان متذکر این مطلب‏اند.

 

آیه 9 سوره‏ی زمر

یا علی

- - - - - -
با تشکر از علی محمود عزیز که این نکته رو از قول آقای قاسمیان به‏ام گفت.

+ پنج‏شنبه 11 تیر 1388؛ ساعت 11 صبح

-) جناب «...» فرموده‏اند: «علم بالأخره زمانی انسان را به دین می‏رساند، و آن وقت انسان معنای أولوالباب را در می‏یابد. «شهد الله أنّهُ لا إله إلا هو ... و الملائکة و أولو العلم قائماً بالقسط ...»

-) جناب «برای خاطر آیه‏ها» فرموده‏اند:
«...(آقای قاسمیان) هر چند جلسه یک‏بار، آبِ پاکی رو دست همه‏مون می‏ریزن و با اشاره به این آیه تصریح می‏کنن که علم اصلاً اونی که شماها فکر می‏کردید نیست... تلنگر عجیبی‏ه برای خودِ من...
حدیث عنوان رو هم که نگاه می‏کنیم، حضرت صادق(ع)، مصداق علم رو با حقیقت عبودیت تبیین می‏کنند:
لیس العلم بالتّعلم، إنّما هو نور یقع فی قلب من یریدالله ان یهدیه. فإن أردت العلم فاطلب فی نفسک اولا حقیقة العبودیة و ...»

+ چهارشنبه 17 تیر 1388؛ 10 دقیقه بامداد
-) جناب حاج محسن آقا فرموده‏اند که
«مفهومی مثل علم یک معنا ندارد. مثل قلب. مثل خیلی چیزهای دیگر. حتی در قرآن هم که استعمال شده، مراتب و معانی متفاوتی دارد. انکار سلسله مراتب و تفاوت‏ها را نمی‏کنیم. منکر فضل علوم الهی و شهودی هم نمی‏شویم. ولی اثبات شیئ نفی ما عدا نمی‏کند. این علوم هم علم‏اند. در زبان ائمه هم علم‏اند. این‏طور نبوده که مثل بعضی جوجه‏طلبه‏ها باشند که بگویند علوم فعلی بشری کلهم کشک. فقط این ضربا ضربوی ما درست است!»

بله البته، به‌خاطر همین هم اینجا به یکی از مصادیق اشاره شده. جالبی‌اش برای خودم این بوده که تا حالا به قبل و بعد این آیه توجه نکرده بودم. وگرنه هدف محصور کردن کل مفهوم علم در یک مصداق نبوده. تشکر.


Dedicate

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/4/8:: ساعت 10:5 صبح

سلام.

این روزها عجیب قفل شده‏ام. یه پروژه‏ی مزخرف که بیخ گلوم رو گرفته، خستگی یه ماه جنگ و دعوای سیاسی بدفرجام، هزار کار عقب‏افتاده و رو هم تل‏انبار شده، انتظارات اطرافیان از اینکه ام‏روز چه خبر و چرا فلانی این رو گفت، و سفری که حالا خیلی نزدیک شده و هنوز آمادگی‏اش حاصل نشده. توکل بر خدا. خلاصه مخ‏ام تعطیل شده. اینها رو هم برای خالی‏نبودن عریضه می‏نویسم که زحمت سرزدن‏تون بی‏ثمر نمونه. دعا بفرمایید.
- - - - - -

1- نمی‏دونم واقعیت مادر و پدر شدن چیه،
اما می‏تونم بگم که یه‏جور وقف‏کردن‏ه.

2- اولین بار این اصطلاح رو در مورد یه استاد مرحوم دانش‏کده‏ی برق شنیدم؛
«Dedicate»
دانش‏جوی قدیمی‏اش یه خانمی بود که می‏گفت استاد فلانی
وقف دانش‏گاه و دانش‏جوهاش بود.
مثل پدر باهامون برخورد می‏کرد و دل‏سوزی.

3- زندگی هرکدوم‏مون یه معنایی پیدا کرده
که اغلب در فقدان‏اش می‏فهمیم چه‏قدر به‏اش وابسته‏ایم؛
یکی از قبول‏نشدن تو کنکور خودکشی می‏کنه،
یکی از جواب نه شنیدن تو خواست‏گاری،
یکی از اخراج،
یکی از بی‏پولی،
یکی از بی‏موادی.

و بسیاری از پدر و  مادرها از رفتن خار تو پای بچه‏هاشون بی‏تابی می‏کنن.
و این همون وقف عمیق‏ترین لایه‏های وجودی آدم برای یه موجود دیگه است.

اگه غیر این بود آدم برای بوسیدن کف پای مادرش لحظه‏شماری نمی‏کرد!

یا علی

- - - - - -
نپرسید مناسبت این مطلب چی بود. تازه همه اون چیزی که تو ذهن‏ام بود رو ننوشتم. برای پدر و مادر نوشتن که مناسبت نمی‏خواد. کاش لااقل تو زندگی دل اونها را نشکونیم.


وَ لا تَجْعَلْ‏ حَظَّنا مِنْهُ...

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/4/3:: ساعت 1:11 صبح

سلام بر ماه رجب.

از حضرت رسول -‏صلى الله علیه وآله- منقول است که چون هلال رجب را مى‏دید مى‏گفت:

اَللّهُمَّ بارِکْ لَنا فى‏ رَجَبٍ وَ شَعْبانَ، وَ بَلِّغْنا شَهْرَ رَمَضانَ،
خدایا برکت ده بر ما در ماه رجب و شعبان و ما را به ماه رمضان برسان‏

وَ اَعِنَّا عَلَى الصِّیامِ وَ الْقِیامِ وَ حِفْظِ اللِّسانِ، وَ غَضِّ الْبَصَرِ،
و کمک‏مان ده براى گرفتن روزه و شب‏زنده‏دارى و نگهدارى زبان و پوشیدن چشم

وَ لا تَجْعَلْ‏ حَظَّنا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ
و بهره‏ی ما را از آن ماه‏ تنها گرسنگى و تشنگى قرار مده.

یا علی


رسوخ‏نکردن ایمان در قلب

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/4/2:: ساعت 12:30 صبح

سلام.

در راستای پست پیش و درباره «اصلاح بین خود و خدا» این عبارت‏ها رو از کتاب «خطبه‏ی حضرت زهرا(س)» آقا مجتبی انتخاب کردم. خدا توفیق ورود با آمادگی به ماه رجب و خروج پاک و با تخلیه ازش رو به‏مون عنایت کنه.
- - - - - -

«اوصیکم عبادَ اللهِ بتقوی اللهِ
بدانید وقتی تقوای الهی نباشد...
وقتی دل انسان به روی خدا باز نشود روزگار آدم چنین می‏شود.
ممکن است کسی یک عمر نماز بخواند، روزه بگیرد،
ظواهر را رعایت کند اما قلب او بی‏خبر باشد،
آن وقت اگر صحنه‏ی آزمایشی پیش آمد و حادثه‏ای روی داد،
می‏بینید عجب مُهری بر دل داشت که او را غافل کرده بود.

بنابراین آدمی باید کوشش کند که این عبادات و طاعت‏اش را
وارد دل کند و دل صفا و جلا بگیرد،
نه اینکه موجب کدورت شود.

اما به شما بگویم آن چیزی هم که ما را به صفای قلب و دل می‏رساند
توسل به اولیای خداست،
وابستگی به آنهاست
و اینکه انسان در خلوت‏اش با خدا باصفا باشد.»

یا علی

- - - - - -
+) این بار که با ناز بیایی می‏گویند هم‏نام ِ چشمه‏ای هستی در بهشت؛ شیرین‏تر از عسل، سفیدتر از شیر...


اختلاف

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/4/1:: ساعت 1:35 صبح

سلام.
این روزها دنبال گم شده‏ای هستم که سکینه‏ای پیدا کنم. اینها قسمتی از بیانات آقای جوادی آملی‏ه که یکی از دوستان (که ما رو لایق ندونسته بشناسیم‏اش) به‏مون هدیه‏اش کرده. این هم لینک فایل صوتی‏اش.    
- - - - - -

1- «اختلاف بر سه قسم است:

قسم اول: اختلاف قبل از علم؛
که نظریه‏پردازها آراء و نظرات خود را طرح می‏کنند تا آنچه حق است روشن شود.
این اختلاف ممدوح و مقدس است
مانند اختلاف دو کفه ترازو برای حفظ عدالت.

قسم دوم: اختلاف در اطلاع‏رسانی های ناصواب
و برداشت‏های ناصواب یا مقدمات و مؤخرات و نتایج ناصواب؛
که این با گفتگو، گفتمان و جلسه و تفاهم کاملاً قابل حل است.

قسم سوم: اختلاف به عنوان عذاب الهی است که آن با تفاهم حل نمی‏شود...
اختلافات علمی را باید از مجاری علمی حل کرد و اختلافات اجتماعی را باید از راه عاطفه حل کرد
و این اختلاف تقدیر را با ناله و ضجه و اصلاح بین خود و خدا حل کرد.»

2- خدایا توبه.
به‏حق چمران‏ات ما رو ببخش؛
به‏حق فصل بهارت که رفت و ما بهاری نشدیم؛
به‏حق رجب‏ات که چشمه‏ای است در بهشت،
از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر.
خدا خودت بر ما رحم کن،
امورمون رو اصلاح کن،
و بهترین مصلحت‏مون رو بر ما نازل کن.

یا علی

- - - - - -
درباره‏ی «اسطوره‏ی زندگی‏مان»
+) دکتر فکر می‏کند خدا هم تیمسار است
+) نمره‏ی 21
+) دکتر از چشم طاهره توکلیان


بانه

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/3/31:: ساعت 12:44 صبح

سلام.

به من حق بدید کمی خسته و کلافه شده باشم از اوضاع موجود. ام‏شب یه قصه می‏گم ببینم خوش‏تون می‏آد یا نه.
- - - - - -

پست ده‏خدا رو یادتون‏ه؟
این هم یه داستان واقعی مشابه اون.

جمعه شب رفته بودیم منزل یکی از اقوام نزدیک،
دیدیم یه تله‏ویزیون 46 اینچ سونی خریده.
ظاهرش LCD بود و روش نوشته بود LED.
پرسیدم از کجا خریدین‏اش؟
گفتن بگم باورت نمی‏شه.

تله‏فن رو برداشتم و زنگ زدم به 118،
شماره 118 بانه رو گرفتم.
از اون‏جا تله‏فن چندتا مغازه صوتی تصویری رو گرفتم.
ایّام سفر ره‏بری به کردستان بود و اوضاع واردات خراب.
چند روزی صبر کردیم تا مدل مورد نظرم پیدا شد.

حالا این‏جاش برام جالب بود.
مغازه‏داره گفته بود 1.5 میلیون بریز به حساب
(حدود یک‏سوم قیمت جنس)
تضمینی بدم برات بیاره.
فامیل ما هم 3 میلیون ریخته بود به حساب‏اش.
حساب کی؟ کسی که چند صدکیلومتر ازش دور بود،
تا حالا ندیده بودش، نه معرّفی، نه شناختی.
نماینده اون طرف هم جنس رو گذاشته بود روی روآ و آورده بود.
طرف ساعت 2 عصر رسیده بود تهران.
چه روزی؟
روز همایش حامیان دکتر محمود تو مصلّی.
تا ساعت 10:30 شب تو خیابون‏ها گیر کرده بوده بی‏چاره.
خلاصه جنس رو تحویل می‏ده، راه‏اش می‏اندازه،
بقیه پول رو می‏گیره و همون نصف شبی برمی‏گرده بانه.

این بود داستان بی سر و ته ما.
یاد تئاتر تله‏ویزیونی کسب و کار آقای فابریتزی بخیر.
و یاد مرحوم احمد آقالوی عزیز.

یا علی


<   <<   16   17   18   19   20   >>   >


بازدید امروز: 0 ، بازدید دیروز: 1068 ، کل بازدیدها: 483293

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ