سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بودن و نوشتن

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 89/3/25:: ساعت 8:20 عصر

سلام.

اینها رو بخونید. انگار خودش در حقیقت شرح حال ماست آن...
- - - - - -

«نوشتنِ‌خالی امر شاقی نیست.
یک‌کم مطالعه، یک‌کم خلاقیت، یک‌کم قدرت بافتن آسمون‌رسیمون به‌هم،
یک‌کم اعتمادبه‌نفسِ‌هرچندکاذب، یک‌کم کسانی که بشناسندت.
برای نوشتنِ‌خالی لازم نیست "آدم" خاصی باشی.
اما بعضی نوشتن‌ها، تمام "بودن" تو را درگیر خودش می‌کند.
ذره‌ذره جوهر قلمت انگار باید خاصیت خاصی داشته باشد تا مطلب بگیرد.
صاف بگویم،
بعضی‌وقت‌ها نوشتن لیاقت می‌خواهد.
و دقیقاً انگار فقط همین نوشتن‌ها هستند که به درد دنیا و آخرت آدم می‏خورند.
نوشتن درباره بعضی موضوعات و بعضی افراد،
نوشتنِ‌خالی نیست، لیاقت است.

این است که گاهی درباره چیزی می‌خواهی بنویسی،
اما نوشتن‏ت نمی‏آید.
می‌توانی بنویسی اما نمی‌شود بنویسی.
و حتی عجیب‌تر اینکه می‌نویسی اما ابر و باد و مه ‌و خورشید و فلک
دست‌به‌دست هم می‌دهند و مطلب تو به‏چاپ نمی‌رسد.
اصلاً چاپ می‌شود اما باز آن "خاصیت" را ندارد.
"آنی" که باید همراه نوشته‌ات می‌کردی، نکرده‌ای.
مشکل از "بودن" خودت است.»

یا علی

- - - - - -
+ باید یه جای جدید پیدا کنم. این‏جوری نمی‏شه.


ولی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 89/1/31:: ساعت 9:58 صبح

سلام

فرمودند...

چه‏طور حضرت‏شان -سلام الله علیها-
شب قبل با شنیدن
«یا دهر اف لک من خلیل
کم لک بالاشراق و الاصیل
من صاحب او طالب قتیل
و الدهر لا یقنع بالبدیل
و انما الامر الى الجلیل
و کل حى سالک سبیلى »
چنان بی‏تاب شدند؛ بی‏تاب‏شدنی.
چه اتفاقی افتاد که حضرت‏شان -سلام الله علیها-
شدند ولی؟
همه جریانات فردا را مدیریت کردند.
دوران اسارت را رهبری نمودند.
تا آنجا که در مقابل امپراطور آن زمان فرمودند:
«انی استصغرک»
همون کوچیک می‏بینم‏ت خودمون.

و فرمودند که
«امریکا هیچ غلطی نمی‏تواند بکند»
یک جلوه‏ای از همان ولایت‏ه.
*

سلام خدا بر حضرت ابوطالب
و سلام خدا بر حضرت زینب.

یا علی

- - - - - -
+ و فرمودند (وب‏لاگ‏نویسی) به چه دردی می‏خوره؟!؟ یعنی جمع‏ش کن بساط رو. برو به کار و زندگی‏ت برس.
و این چنین بود که آخرین پست این خراب‏آباد رقم خورد.
++ یه چندتا پست نیمه‏کاره تو صف انتشار داشتم که بدون بازبینی آزادشون کردم.
+++ اگه در طول ماه‏های آتی کارهای زندگی‏م رو روال افتاد، شاید یه جای جدید راه انداختم که قاعدتاً همین‏جاها معرفی‏ش می‏کنم. خواستید ماهی یه بار یه سری بزنید.
++++ اون قسمت «مطالب خوبی که دیده‏ام» ازطریق گودر معمولاً به‏روز می‏شه و اگه مشتری‏ش هستید می‏تونید روزی یه بار به‏ش سر بزنید.
+++++ از همه تشکر و ابراز شرمندگی و طلب حلالیت. در پناه حق


خدا برای‏مان حفظ‏تان کناد

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 89/1/28:: ساعت 12:0 صبح

سلام

بدین‏وسیله
خدمت تمامی علما و اولیاء الهی
مراتب تشکر و قدردانی خود را ابراز می‏داریم
که با حضور خود ما رو از عذاب نجات می‏دهند.
به‏خصوص حضراتی که از ترک تهران صرف‏نظر فرمودند.
کاش هیچ‏وقت از دست‏مان خسته نشوید.
خدا برای‏مان حفظ‏تان کناد.

کاش ما هم سهم استغفار خود را ادا کنیم.

(آیه مبارکه 33 سوره انفال)
و ما کان اللهُ لیعذّبهم و أنت فیهم
و ما کان اللهُ معذّبهم و هُم یَستَغفرون

*
حلول ماه حضرت صدیقه -سلام الله علیها- و دخت‏شان مبارک

یا علی

- - - - - -
+ یه تقاضای کمک. یه مورد داریم، مرد 37 ساله با دو تا بچه که تصادف و ضربه مغزی شدند. بعد هم افسردگی گرفتن و اخراج و بعد هم متأسفانه معتاد شدن. حالا راه‏نمایی می‏خوایم: دکتر خوب اعصاب و روان برای افسردگی‏شون و مؤسسه خوب ترک اعتیاد. خدا خیرتون بده


شنیده‏ایم

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 89/1/27:: ساعت 2:1 صبح

سلام

شنیده‏ایم وقتی بالای سرشان آمدند، فرمودند:
الآن انکسر ظهری و قلّت حیلتی

همه حرف‏ها به کنار؛
چه‏قدر «به‏دردخور» بوده‏اند
و لابد «چیزفهم»،
که امام(ع) -جان عالمی به‏فدای‏شان-
چنین فرمایش کردند در موردشان.

ارزش نداره روی «چه‏جور و چه‏طور»ش جدی فکر کنیم؟

یا علی

- - - - - -
+ یا دائم الفضل على البریّة، یا باسط الیدین بالعطیّة، یا صاحب المواهب الثنیّة؛ صلّ على محمّد و آله خیر الورى سجیّة و اغفر لنا یا ذالعلى فی هذه العشیّة


دشمن‏ترین دشمنان

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/12/10:: ساعت 4:24 عصر

سلام.

این حکایت سعدی،
حال روزهای تیره ماست...
*
از دانش‏مند بزرگى پرسیدم معنى این سخن رسول خدا -صلى الله علیه و آله- چیست؟
مى‏فرماید: «اعدا عدوک نفسک التى بین جنبیک»
دشمن‏ترین دشمنان تو،
نفس بدفرماى توست که در میان دو پهلوى تو (در درون تو ) قرار دارد.
در پاسخ گفت:
از آنجا که به هر دشمنى نیکى کنی، دوست تو گردد،
مگر نفس اماره که هر چه او را بیش‏تر مدارا کنى،
مخالفت‏ش زیاد مى‏شود.
بنابراین دشمن‏ترین دشمنان خواهد بود.

فرشته‏خوى شود آدمى به کم‏خوردن      /       وگر خورد چو بهائم بیوفتد چو جماد
مراد هرکه برآرى مرید امر تو گشت       /        خلاف نفس که فرمان دهد چو یافت مراد
**
دعا کنید بیش از این خاک‏مال‏ش نشیم.

یا علی


اوضاع پیش از صلح

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/23:: ساعت 11:49 صبح

سلام.
در سایت علامه عسکری(ره) لینک دانلود کتاب‏های فارسی‏شون رو پیدا کردم. اگر از اینها استفاده کردید، فصل مربوط به امام مجتبی -علیه السلام- صفحه 684 فایل وورد نقش ائمه 2 است.
- - - - - -

«
... مهم‏ترین مسئله از دید امام مجتبى علیه‏السلام به یقین،
اسلام و حفظ آن از تحریف بوده...
*
تعریف اسلام
اصول و کلیّات اسلام که شامل:
عقاید، احکام و معارف اسلامى است،
در قرآن کریم، به اجمال آمده است؛
ولى شرح و توضیح و تفسیر و بیان آن را باید
از احادیث پیامبر -صلى‏الله‏علیه‏و‏آله- بگیریم،
چنان‏که عینیت و تجسّم آن هم از سیره آن حضرت
و سایر معصومان -علیهم‏السلام- معلوم مى‏شود.

... شریعت آسمانى در امّت‏هاى گذشته،
به‏وسیله مستکبران و زورمندان هر امّتى تحریف مى‏شد و آنان،
هر چه از شریعت،
ازجمله مواردى از کتاب‏هاى آسمانى را مخالف هواى نفس و امیال خود مى‏دیدند،
کتمان و تحریف مى‏کردند؛
امّا چون مشیّت خداى سبحان بر آن بوده تا قرآن کریم
از دست‏برد توطئه و تحریف، مصون و محفوظ بماند،
اصول شریعت خاتم الأنبیا در قرآن کریم قرار دارد
و نبوّت و رسالت به این شریعت، ختم مى‏گردید،
لذا مواردى که مخالف هواى نفس و خواسته دل زورمندان این امّت بوده،
در قرآن نیامده،
بل‏که در احادیث پیامبر خدا آمده است؛
یعنى احادیث پیامبر -صلى‏الله‏علیه‏و‏آله- نیز وحى خداست؛
ولى بر زبان پیامبر خدا، نه با لفظ قرآنى...
**
در زمان خلفاى سه‏گانه،
احادیث پیامبر -صلى‏الله‏علیه‏و‏آله-، یعنى شرح و بیان قرآن و اسلام،
نباید روایت مى‏شد؛
زیرا در آنها چیزهایى بود که خوشایند سلطه حاکم نبود.
این دستور به اندازه‏اى گستره و نافذ شد که در مقدّمه سنن الدارمی،
از شخصى روایت شده که گفت:
با سعد وقّاص، صحابى پیامبر خدا،
از مدینه تا مکّه و در بازگشت از مکّه تا مدینه هم‏سفر بودم؛
ولى یک بار هم از او نشنیدم که بگوید: «پیامبر خدا چنین فرمود»،
درحالى‏که مناسک حج را مى‏باید از حدیث پیامبر مى‏گرفتند.

و باز در همان کتاب آمده:
کسى که با عبد اللّه‏ بن عمر، دوست بوده و دو سال را با وى سپرى کرده است،
یک بار از او نشنیده که بگوید: «پیامبر خدا، چنین فرموده»!

حال، با توجّه به منع روایت حدیث از پیامبر -صلى‏الله‏علیه‏و‏آله-
و محصور شدن احادیث ایشان در مدینه،
بدیهى است که حدیث، به‏تدریج از اذهان پاک شده، از میان برود
و سخنان کسانى چون کعب الأحبار و تمیم دارى
و شاگردان‏شان مانند ابو هریره، در مدینه منتشر گردد؛
***
لیکن چنان که در جزء چهاردهم نقش ائمه بیان داشتیم،
حکومت چند ساله امیر مؤمنان على -علیه‏السلام- در کوفه،
مسیر انحراف را متوقّف کرد؛
زیرا آن حضرت، علاوه‏بر آن که شخصاً به نشر احادیث پیامبر اکرم پرداخت،
با تشجیع و ترغیب دیگر صحابیان رسول خدا
-که بیش از شش‏صد نفرشان در کوفه و در رکاب او بودند-
دامنه این کار را گسترش داد و همه آنان را
به نشر حدیث پیامبر خدا واداشت و بدین وسیله،
شریعت اسلام را دوباره از کوفه به گوش مردم رسانید و آن را تبلیغ کرد.
شاید علّت این که خداوند، على -علیه‏السلام- را در آیه مباهله،
نفس -پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله- خوانده، به‏همین علّت باشد،
آنجا که مى‏فرماید:

(سوره آل عمران: 61)
«فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَکُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ»
بگو: بیایید تا ما و شما، پسران‏مان و زنان‏مان و نفس‏های‏مان را بخوانیم.

یعنى على -علیه‏السلام- در امر تبلیغ، نفس رسول خداست
و اگر چنین تبلیغى در زمان حکومت او صورت نمى‏گرفت
و تبلیغ دوباره شریعت اسلام
توسّط امام على -علیه‏السلام- صورت‏نمى‏گرفت
(که بعضى از آنها را در نهج‏البلاغه مى‏بینیم و سیّد رضى هم،
چنان‏که مسعودى مى‏گوید، همه خطبه‏ها را جمع نکرده است)،
شاید بشر نیازمند آن بود تا پیامبر جدیدى دوباره به تبلیغ اسلام بپردازد!
»
****
حقیر می‏گویم که به‏نظر شما
اگر حضرت مجتبی -علیه السلام- صلح نمی‏کردند
و جنگ با معاویه مغلوبه می‏شد،
معاویه چه می‏کرد؟
و بر سر اسلام و معدود مبلغین راستین آن چه می‏آمد؟
*****
تو را نادیدن ما غم نباشد         که در خیلت به از ما کم نباشد...

یا صاحب الزمان(عج)


خوی و خصلت حسنین -علیهما السلام-

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/22:: ساعت 1:35 صبح

سلام
در مورد امام مجتبی -علیه السلام- نکات زیادی قابل توجه است و معمولاً حوصله‏مان کم است. خیلی هم دوست داریم سریع جمع‏بندی کنیم و از حرکت حضرت‏شان قاعده‏ای دربیاوریم. گاهی همین عجله هم باعث می‏شود قاعده‏مان به رفتار بقیه معصومین -علیهم السلام- هم نخورد. با این وجود مدام اصرار می‏کنیم که همین قاعده رو به ام‏روز هم تعمیم بدیم.
مرحوم علامه عسکری(ره) می‏نویسند: «آنان که در خیال خود برای امام حسن -علیه السلام- خوی و خصلتی غیر از خوی و خصلت امام حسین -علیه السلام- ساخته و پرداخته‏اند، باید این سخنان را با دقت، تعقیب نمایند.»
- - - - - -

پس از شهادت امام حسن -علیه السلام- در سال 50 هجری،
شیعیان اهل بیت -علیهم السلام- در کوفه،
در خانه سلیمان بن صرد، گرد آمدند
و برای امام حسین -علیه السلام- نامه تسلیت نوشتند
و در آن، دیدگاه مردم کوفه و علاقه آنان به ورود امام به کوفه
و دشمنی‏شان با معاویه را یادآور شدند.
در آن نامه نوشته بودند که
از معاویه و کردار او بی‏زارند
و به اهل بیت پیام‏بر -علیهم السلام-
به‏ویژه امام حسین -علیه السلام- علاقه‏مند و وفادارند.

امام حسین -علیه السلام- در پاسخ به نامه آنان نوشت:
«به زمین بچسبید! خودتان را پنهان کنید!
علاقه و محبت به ما اهل بیت را کتمان کنید
و تا هنگامی‏که معاویه زنده است،
از هرگونه اشتباه و بی‏احتیاطی، دوری گزینید.
اگر او مُرد و من زنده بودم،
إن شاء الله،
دیدگاه‏ام به شما خواهد رسید.»

... روشن شد که هر دو امام همام،
یک مسیر و یک هدف را تعقیب می‏نمایند و شرایط آن زمان،
چیزی جز این را اقتضا نمی‏کرده است.
چنان‏که در سال‏های بعد نیز تا هنگامی‏که معاویه زنده بود،
امام حسین -علیه السلام- این روش را ادامه داد.
چرا؟
برای آنکه طرح و برنامه امام حسن -علیه السلام- به‏نحو احسن اجرا شود،
و شیعیان و پیروان اهل بیت -علیهم السلام- در حد امکان زنده بمانند،
تا به تبلیغ اسلام و روایت احادیث پیام‏بر خدا بپردازند
و راه درست و اصیل را به امت اسلامی نشان دهند
و
حربه خون‏خواهی عثمان را از دست معاویه بگیرند
و ماهیت پنهان او را برملا سازند
و درنهایت،
زمینه قیام حسینی را فراهم آورند
تا وجدان عمومی مسلمانان، بی‏دار گردد
و قداست خلیفه شکسته شود
و آسیاب اسلام، دوباره بر محور خود قرار گیرد
و امکان تبلیغ علنی و آشکار دین و معارف و احکام آن،
برای امامان بعدی فراهم آید.
*

* فرازهای پایانی جلد 15 «نقش ائمه -علیهم السلام- در احیای دین» مرحوم علامه عسکری(ره)

یا حسین شهید

- - - - - -
+ دی‏روز، یعنی چهارشنبه 21 بهمن، آقای امام جماعت ماضی یه بنده خدایی رو آورده بودند نمازخونه که روز 21 بهمن 57 به‏شدت مجروح شده بود و تا پای سرخونه و غسل و تدفین هم رفته بود. بعد بدون اینکه خونواده بدونن برده بودن‏شون بی‏مارستان. تا قبل از مراسم چهل‏ام که خونواده‏شون می‏فهمن. بعد لاعلاج‏بودن جراحات معلوم می‏شه که به‏شون می‏گن چند روزی بیش‏تر زنده نمی‏مونن. ایشون هم که تقریباً فلج کامل بودن و حتی حوصله اهل خونه از نگه‏داری‏شون سررفته بود، به‏شدت دل‏شکسته می‏شن و متوسل به حضرت امیر -علیه السلام-. حضرت رو ظاهراً در عالم مکاشفه یا رویا می‏بینن که شفات دادیم، اما شفات رو از امام خمینی(ره) بگیر. فرداش ایشون قصد می‏کنن برن برای ملاقات و به‏طرز جالبی هم این قضیه انجام می‏شه و ظاهراً با قند تبرکی شفاشون رو می‏گیرن. بعدها هم توفیق مداحی به‏شون عنایت می‏شه که یه حالی هم به ما دادن. خدا خیرشون بده. آقای عالی نامی بودن.


مصلح غیور

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/11/18:: ساعت 10:49 صبح

سلام.
+ اینها مقدمه صحبت حاج آقا مجتبی تهرانی در دهه آخر ماه صفر بود که ادامه مباحث دهه اول محرم، با عنوان مصلح غیور است. برای مایی که توفیق نداریم جلسات رو بریم، این فضای سایبر غنیمتی است. هم متن دارد، هم صوت و هم فیلم.
++ ان‏شاءالله سعی بر این‏ه که تو این روزها از حضرت مجتبی -علیه السلام- صحبت کنیم. تا خدا چی بخواد.
- - - - - -

«در دهه­ عاشورا بحث ما راجع به قیام و حرکت امام حسین -علیه السلام- بود
و اوّل بحث هم این جمله را من می­گفتم که
«اِنَّ الاِسلام بَدؤُهُ مُحَمَدیٌّ وَ بَقائُهُ حُسِینیٌّ».
البتّه چون  این را سؤال کردند باید توضیح دهم که این روایت نیست؛
تیتر انتخابی خود بنده است...

عرض کردم حرکت و قیام امام حسین -علیه السلام- هدف‏مند بود؛
یکی از آن اهدافی را که خود حضرت در وصیّت‏نامه­شان به برادرشان محمد بن حنفیّه
هنگام خروج از مدینه نوشتند این جمله بود که
برای اصلاح امّت جدّم قیام کردم.
البتّه عرض کردم که این حرکت یک صحیفه­ای بود از درس‏هایی
برای ابناء بشر الی یوم القیامه در ابعاد گوناگون
معرفتی، معنوی، فضیلتیِ انسانی، دنیوی، اخروی، فردی، اجتماعی؛
یک مجموعه­ای بود.
و این­طور که حضرت فرمودند، مبدأ این حرکت،
به تعبیری می­شود گفت که آن غیرتِ بر دینی بود که امام حسین -علیه السلام- داشت.
چون من تعبیر کردم: «وَ بَقائُهُ حُسِینیٌّ».
یعنی غیرت بر دین موجب شد که امام حسین -علیه السلام- از نظر حرکت ظاهری­اش،
این قیام و حرکت را انجام دهد و به تعبیری که خود حضرت فرمود،
جامعه جدّش را اصلاح کند.
لذا عرض کردم که حسین -علیه السلام- مُصلح غیور است.»

یا حسین

- - - - - -
+ یکی دو تا وب‏لاگ معرفی کرده‏اند که اگه فرصت کردید سر بزنید و نظر بدید: «نسیم معرفت» و «عقیده و جهاد».


ترمز قطار

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/10/15:: ساعت 12:47 صبح

سلام.

گاهی آدم جوون‏تر از سن‏اش زندگی می‏کنه
و گاهی پیرتر.

ام‏روز اصلاً بدم نمی‏آد پیر باشم؛
اون‏قدری که مثل رئیس قطار خسته‏دلان فکر کنم...
اوایل وقتی ترمز قطار رو می‏کشیدن،
آرزو می‏کردم از روی لج‏بازی یا شرط‏بندی نبوده باشه.
اما الآن هر وقت ترمز قطار رو می‏کشن،
خدا خدا می‏کنم همه‏اش خالی‏بندی و الکی باشه.

هر چند می‏دونم این رسم‏اش نیست.
باید واقع‏گرا بود،
ایستاد
و
جنگید.

یا حسین شهید

- - - - - -
+ آیت الله علی صافی گلپایگانی هم در گذشت.


کیسه اضافی

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/23:: ساعت 3:33 عصر

سلام.

حاج آقای صدیقی در نماز جمعه اشارتی کردند و در دل حقیر جرقه‏ای حاصل شد. گفتم برای این یکی دو روز باقی مانده مطلب مناسبی است. البته همه‏اش از سایت شهید آوینی گزینش شده.
- - - - - -

1- مأمور گزارش‏گر ساواک می‏گوید:
«آیت الله دست‏غیب
که امام جماعت مسجد عتیق است،
وقتی که این مسجد خراب بود،
او شخصاً در آغاز امر مانند یک عمله
در خاک‏برداری مسجد اقدام و سپس با کمک اهالی آن را تعمیر کردند.»

2- «این بدن‏های ما جیفه است،
همه خواهند مرد و مرگ حق است.
چه بهتر است که در بستر نمی‏ریم.»

6- جسم شهید، کفن‏پوش و به خاک سپرده شد،
اما مشاهده گردید که در خلعت ایشان یک کیسه اضافی هم وجود دارد.
بامداد اربعین حسینی مصادف با هفت‏امین روز شهادت آن عزیز بود که
خبر آوردند علویه محترمه‏ای شب قبل مرحوم آقا را در خواب دیده که فرموده‏اند:
«من ناراحت هستم،
چون قطعاتی از بدن من لابه‏لای آجرهای کوچه باقی مانده است.
ام‏روز آن را به من ملحق کنید.»
جست‏وجو آغاز گردید و پس از تلاش فراوان
مقداری قطعات پوست و گوشت یافت شد.
ساعت 10 همان شب تشییع دوم انجام گرفت
و با جای‏دادن پاره‏های بدن درون همان کیسه اضافی،
پایین قبر را شکافتند
و آن را به بدن مطهر ملحق نمودند.
بعدها فرزند ایشان طی یک رؤیای صادقه،
این شهید سعید را هم‏دوش شیخ شوشتری می‏بیند.




9- «به‏نظر خود بنده که یقیناً نعمتی است،
شما هم بدانید نعمت است،
شکرگذاری کنید، قدردانی کنید.
ام‏روز وجود عالم و کسی‏که خلق را رو به خدا بکشاند، رو به دیانت دعوت کند
خیلی غنیمت است
و وظیفه هر مسلمانی است قدر دانی، شکر گذاری.

به‏حق محمد و آل محمد
خداوند توفیق دهد علماء را که اداء وظیفه کنند و خلق را هدایت کنند
و خلق را هم خدا توفیق دهد و موفق بدارد به قبول‏کردن و شکرگذاری‏کردن
که بالاترین نعمت، دین است.
دین اولادهای شما، نسل آتیه، اگر عالم در بین‏شان نباشد،
دین از کجا گیرشان می‏آید،
هر جا دین‏داری است، از برکت علما‌ء است.
هرچه دارند از برکت عالم عامل است و عامل ناطق

ادامه مطلب...

   1   2   3   4   5      >


بازدید امروز: 820 ، بازدید دیروز: 16 ، کل بازدیدها: 483045

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ